به گمانم روز قیامت
وقتی از یاماها بپرسند امامت کیست،
راحت تر جواب بدهد تا من.
فعلاً از سر درد این پست را مینویسم که بماند، تا بعد شاید ...
خلاصه اینکه به خدا کارهای غیر هنری و سبک و نمایشگاهی و کوفت و زهر مار به هیچ درد اسلام و انسان و حیوان که نمیخورد هیچ، فقط و فقط روز به روز ما را لجنمال تر میکند.
شدت عصبانیت و ابهام کلامم را ببخشید، علی الحساب مثل خر داخل یک کار خیلی خرکی گیر کردهام، که اصلاً دلم نیست، ولی دور و بریها میگویند، پای آبروی اسلام و مسلمین در میان است.
تقصیر کوفیان نیست که نسبت به علی بیوفایند،
تفصیر «خط»شان است، که ندارد،
و علی هم که نقطه بسم الله ...
شعر از دوست عزیزم هادی است، و این طرح گرافیکی هم از خودم.
طبق شواهد و قرائن، وبلاگ اینجانب در 24 ساعت گذشته آمار بازدیدش صفر بوده است، اگر این آمار صحت داشته باشد، یعنی که بنده مردهام ولی چون بدنم هنوز گرم است، خودم حالیم نیست.
حسن انتخاب هم چیز خوبی است.
طرف آمده و از بین پیامبران جرجیس را انتخاب میکند.
روز میلاد امام هادی، فدایش شوم، بود، که کارشناس رادیو حدیث میخواند از امام.
حدیث در مورد حرمت شراب و از بین رفتن عقل در هنگام مستی بود.
پیچ رادیو را بستم و مانده بودم چکار کنم با شیشة شرابی که دستم بود.
در واقع چند روزی بود که حتی به وبلاگم، سری هم نزدم چه رسد به نوشتن یادداشتی.
چند روزی با این موجودات خوب اردویی داشتیم؛ خعلی خوش گذشت.
:. انگار دلم مانده، در جادة قم مشهد
:. شاعری در قطار قم مشهد، چای میخورد و زیر لب میگفت
شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران، بانو
یک مقام آگاه در مورد تماس تلفنی پرزیدنت اوباما و پرزیدنت روحانی افزود:
علت اختلاف آمریکا و ایران بر سر این که کدام یک اول تماس گرفته است این بوده که پرزیدنت اوباما ابتدا تماس گرفته است و پرزیدنت روحانی در جواب ایشان گفته: «آقای اوباما قطع کنید بذارید من تماس بگیرم.»
و از آنجایی که اوباما با تعارف و فرهنگ ایرانیان آشنا نیست، تلفن را قطع کرده و روحانی تماس گرفته است.
آخر شب بود که زدم شبکهی پویا. سرودی برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پخش میشد. پایین صفحه زیرنویس شد:
«عزیزم میدونی اگه دینت رو خوب بشناسی، روز قیامت خوشحال هستی؟»[1]
این زیرنویس به قدری با کودک درونم ارتباط برقرار کرد که نگو و نپرس؛ چه برسد به کودکهای بیرونم.
خلاصه از وقتی این جمله را شنیدم و به لایههای عمیق این جمله در ارتباط با کودک و فهم کودک و فهم مسئولین شبکهی پویا پی بردم، چند تا جملهی پیشنهادی به ذهنم رسید.
اوّلیاش) پسر گلم، میدونی تا شیء واجب نشه، وجود پیدا نمیکنه؟ الشیء ما لم یجب لم یوجد. اگه این رو بفهمی خدا برات اثبات شده.
دوّمیاش) چیزقول بلای عزیزم، برّه کوچولوها رو اگه بخوای پخ پخ[2] کنی باید اوداج اربعهی اونارو منقطع کنی، و گرنه خوردن گوشتشون حرومه.
سوّمیاش) شاهکار قرن معاصر، دخترکم، مراحل یقین سه تاس، علم به یقین، عین یقین و حقّ یقین.
بچههای نازنین، مسواک یاتون نره.
لینک کاملاً مرتبط: http://farsi.khamenei.ir/page?id=23045
اگر دو تا چشم داشت
هفت اینچِ دیگر هم با کیفیت فول اچ دی قرض کرده بود و داشت گنبد را نگاه میکرد.