در تاریخ آمده است، 25 دی‌ماه بیست و یک سال گذشته، در خانواده‌ای بسیار مرفّه و پولدار چهارمین فرزند پسرشان به دنیا آمد.

در نسخه‌ی خطّی کتابخانه‌ی احمدآبادِ سفلی که به زعامت حاج عباس احمدآبادی می‌باشد، آمده است که: « ... این فرزند به قدری زیبا بود که خبر به دنیا آمدنش شهر و دهات‌های اطراف را فرا گرفت ... آمده است که زنان شهر، پشت در خانه‌شان بست نشسته بودند تا وی را ببینند ...»

او در پانزده‌سالگی به درجه‌ای از نبوغ ادبی می‌رسد که گفته‌اند کاتبان، ملازم او بوده‌اند در تمام روز، تا اگر کلامی گفت ثبت کنند و در دیوان وی بنویسند.

حتّی نقل شده‌است شب‌ها نیز کاتبی پشت در اتاق او بیدار می‌مانده و تا صبح دُرَر او را ثبت می‌کرده و تمام آنها را در مجموعه‌ای به اسم پاورقی گرد هم آورده است.

در علم و دیانت و درایت و زکاوت و ... زیاد گفته‌اند که مجال این مقال نیست.

روحش شاد و یادش گرامی‌باد.