امشب در حرم حضرت معصومه سلام‌الله علیها بودم. دقیقا سی شب پیش هم در حرم حضرت رضا علیه‌السلام.

شبی که در چشم پیامبر صلی الله علیه و آله جای گرفتم و ازدواج کردم.

همیشه‌ زندگی‌ام مدیون این خواهر و برادر بوده‌است؛ حالا هم. حاجتم را که طلب می‌کنم، خواهر من را به برادر حواله می‌کند و برادر هم من را به خواهر.

سال‌هاست که طواف می‌کنم قم مشهد را.

    

پی‌نوشت:

+ 45 روز وبلاگم را به روز نکردم و هیچ توجیهی برای این خاک‌خوردگی ندارم.

+ لپ تاپم که به سرقت رفت، آنقدر کامنت‌های دلسوزانه برایم آمد که دیگر داشتم نگران دوستان و مخاطبان وبلاگم می‌شدم، بندگان خدا از من بیشتر غصه می‌خوردند.

بله لپ تاپم پیدا شد الحمدلله.

خیال همه راحت.