۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پاورقی» ثبت شده است

کودکِ استاد

موسی الرضا دانایی، کارشناس فرهنگیِ کانونِ پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدرس اوریگامی (کاغذ و تا) در مراکز آموزش کانون، مدرس رسم نقوش هندسی در معماری اسلامی و ...

همه‌ی این اوصاف و مدارک، پشت کارت ویزیتی ثبت شده است که به تعداد 1000 تا چاپ شده و هنوز 980 تای آن در منزل موسی الرضا دانایی در حال خاک خوردن است.

قرار بود در یک نمایشگاه عاشورایی برای کودکان، با او همکاری کنیم، فقط اسمش را شنیده بودم و توصیفش را از اطرافیانم.

چهره‌ی بشّاش و لبخندی روی لب و موهای سپیدی داشت؛ امکان ندارد کودکی یا نوجوانی را در مسیرش ببیند و چند دقیقه‌ای او را سرگرم نکند.

عمرش را در کانون پروش فکری کودکان گذرانده و زندگی‌اش را وقف این کار کرده است.

در کارش متخصص است و از این‌که بعد از 50 سال عمر، هنوز با بچه‌ها بازی می‌کند و برایشان برنامه اجرا می‌کند خسته نیست و کسر شأن خودش نمی‌داند. خودش می‌گوید: «خیلی از دوستان و همکارانش مذمّتش می‌کنند که تو با این سنّ، چه به این کارها.»

با بچه‌ها زندگی می‌کند و از آنها چیز یاد می‌گیرد، اعتقاد دارد خود آدم هم رشد می‌کند. می‌گوید روزی دانش‌آموزی ابتدایی به او گفت: «آقا شما یک مشکل دارید و آن هم این است که وقتی قصّه می‌گویید صدایتان یک‌نواخت است.» گفت: «روانشناسی درس نخوانده بود آن دانش آموز.»

سال‌های سال است که با پدرش عهد کرده‌اند که آب را، فقط در حد ضرورت بخورند، چای، آبمیوه و هر نوشیدنی دیگری را شاید بخورند، ولی خوردن آب را به کمترین حدّ، قناعت می‌کنند.

در نمایشگاه به بچه‌ها نشان می‌داد چگونه لیوانی با تا زدن کاغذ درست کنند و می‌گفت: «از این به بعد، به یاد لب تشنه‌ی حسین آب بنوشید.»

به خانه‌اش که رفتیم، نمایشگاهی از کارهایش درست کرده بود، نمایشگاهی از حاصل عمر و زندگی‌اش.

برای تک تک کارهایش خاطره داشت و فلسفه و نکته‌ای تربیتی.

اگر مجال وبلاگم بود، بیش از اینها برای این مرد می‌نوشتم؛

خدا حفظش کند.

۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۵:۳۷ ۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهره عالم

آیت الله علوی سبزواری

این شب‌ها که می‌گذرد، بعد از فشار و خستگی فعالیت روزانه‌ام، جایی هست که رفتن به آنجا آرامم می‌کند.

آنجا خانه‌ی یک مرد عالم است؛ شب‌ها می‌نشیند و به استقبال مهمانانش از جا بلند می‌شود، کوچک یا بزرگ، کارگر یا استاد دانشگاه؛ به سوالات جواب می‌دهد و به مراجعات تلفنی.

عالمی که سال‌ها پیش به خاطر سوء برداشتی از حرفهایش، تا توانستند تخریبش کردند.

دیدن چهره‌اش آرامم می‌کند. باشد که عکسش بر تارک وبلاگم بماند تا نهادهای اطلاعاتی متصل به فلان جا، بدانند که من نه تنها به خانه‌ی این عالم رفت و آمد دارم، بلکه به وجودش افتخار می‌کنم و این را جار می‌زنم.

حضرت آیت الله علوی سبزواری، از علمای شهرم سبزوار

۲۷ تیر ۹۲ ، ۱۴:۴۰ ۱۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

رأیی که هیچ وقت گم نشد

رأیی که هیچ وقت گم نشد

فکر می‌کنم با روی کار آمدن روحانی، من و امثال من هم کمی بزرگ شویم، چرا که 4 یا 8 سال قرار است فضایی مخالف را تجربه کنیم، مخالف به معنای خوبش، یعنی جریان فکری مقابل.

حسن روحانی رئیس جمهور شد با اینکه رأی من نبود؛ ولی او الآن رئیس جمهور کشور و رأی 18 میلیون ایرانی است.

فکر می‌کنم اتفاقات خوبی در این دوره بیفتد، همانطور که در 8 سال گذشته افتاد، و احتمالاً و خدای ناکرده اتفاقات بدی هم، همانطور که در 8 سال گذشته افتاد، و همانطور که اگر کاندیدای مورد نظر من، یعنی آقای جلیلی می‌آمد، اتفاقات بدی هم می‌افتاد در کنار اتفاقات خوبش.

ولی امروز خیلی دلم گرفته بود، نه به خاطر اینکه سعید جلیلی رأی نزدیکی با محسن رضایی داشت، و نه به خاطر اینکه حسن روحانی برنده شد، از این دلم سوخت که 4 سال پیش چه اتفاقی افتاد برای کشورم.

از این دلم می سوزد که با پیروزی حسن روحانی عده‌ای نام موسوی و کروبی را به زبان می‌آورند و خواهان آزادی‌شان هستند، آزاد شدنشان برایم اهمیتی ندارد، ولی وقتی می‌بینم کسی دفاع می‌کند از این اشخاص برایم سخت است.

آنهایی که گفتند سال 88 تقلب شده و هنوز هم به همان اعتقاد هستند، اگر از آقای روحانی، آزادی موسوی و کروبی را می‌خواهند، باید قبول کنند نامشروعیت رأیی را که به روحانی دادند؛ و تقلب دوباره را.

و اگر این 18 میلیون رأی به نظام نیست، و رأی برای تغییر نظام و رهبری است، بیست و چند میلیونی که به احمدی‌نژاد رأی دادند، برای چه بود؟ تغییر نظام؟ البته یادم رفته بود که آن موقع تقلب شده بود؟!

فقط ظرفیت داشته باشیم که 70 میلیون ایرانی در کنار هم خوش باشیم، نه این‌که با دشمنان دین و کشورمان خوش باشیم.

 

به عنوان لطیفه بشنوید:

اکبر گنجی در مصاحبه‌ای در پاسخ سوالی مبنی بر اینکه بعضی عقیده دارند نظام می‌خواست هر طور شده نامزد دوم یا سوم را به دور دوم بکشاند، جواب داد: «قطعاً اینطور نیست، چون هزینه‌ی سنگینی برای نظام خواهد داشت، و یک رأی و دو رأی نیست که بشود جا به جایش کرد...»

من نمی‌فهمم، نظامی که امروز آنقدر می‌فهمد که نباید رأیی را جا به جا کرد و این جا به جایی برایش هزینه دارد چرا سال 88 نفهمید؟! و اگر آن موقع هم فهمید، چرا امروز همان هزینه را دوباره به جان نخرید؟!

 

 

+ اعتقاد دارم، خیلی از این‌هایی که در جشن 24 خرداد 1392، در ولی‌عصر و ... زدند و رقصیدند و الخ، همان‌هایی بودند که ادعای تقلب کردند و روز دهم یک ماه مذهبی هم ... البته نه همه‌شان چرا که مرحوم قاآنی شیرازی می‌فرماید:

هزار مفسده خیزد ز ازدحام عوام
به زُهد چاره‌ی این ازدحام باید کرد

۲۶ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۸ ۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

آرامش یک رهبر

آرامش یک رهبر

شاید خیلی بچه تر از حالا بودم که این عکس را دیدم؛ همان موقع بود خیلی شگفت‌زده شدم و ذوق کردم؛ آخر، رهبر یک انقلاب بود، میلیون‌ها نفر به اسمش قسم می‌خوردند، تلویزیون مُدام سخنرانی‌هایش را نشان می‌داد، در کنار نظامیان دیده می‌شد، در جمع مردم دیده می‌شد.

بزرگ‌تر از آن موقع‌ام که شدم، کمی سر و گوشم در تاریخ انقلاب‌های دیگر می‌جنبید و سریع اسم رهبران انقلاب کشورها را در اینترنت جستجو می‌کردم و عکس های‌شان را می‌دیدم در کاخ سلطنتی و کنار خدم و حشم و در یک نظام اداری پیشرفته و پشت دستگاه‌های نظامی و ... رضاشاه هم که همچنین.

آدمی که وسعت فکر و اندیشه‌اش به وسعت تمام دنیا بود، چقدر صمیمی و آرام در این عکس قدم می‌زند.

هم الان به چه فکر می‌کند؟! به آینده نوه‌اش که بزرگ می‌شود و به این انقلاب بعد از او ...

۱۳ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۰۲ ۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

چه راست چه دروغ

چه راست چه دروغ

این روزها در خانه‌ی یکی از علمای بزرگ شهر ما که مردم به خانه‌اش زیاد مراجعه می‌کنند، کاغذی روی دیوار زده‌اند و رویش نوشته‌اند: «بحث سیاسی ممنوع، چه راست، چه دروغ»

این شب‌هایی که تا دور هم جمع می‌شویم و به مهمانی هم می‌رویم شروع می‌کنیم به بحث‌های بی سر و ته انتخاباتی که آخرش هم کدورت است و دلخوری؛ و به خیال خودمان که داریم روشن‌گری می‌کنیم و شبه‌افکنی و از این مزخرفات ...

و پسر که جلوی پدر در می‌آید و از کاندیدای محبوبش دفاع می‌کند و پدر اگر خیلی صبور باشد فقط آهی می‌کشد و یاد جوانی خودش می‌افتد و پدر خدابیامرزش.

برادر که تا سوتی‌ای از کاندیدای محبوب برادرش گیر می‌آورد آن را در خانه و برای همه‌ی اهل خانه جار می‌زند، و مادر است که آهی می‌کشد و یاد بزرگ شدن بچه‌هایش می‌افتد.

دارد حرمت‌ها فدای چه می‌شود؟

۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۱ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شوخی شوخی جدی شد!

راستش ما فکر نمی کردیم این طور شود، یعنی قرار نبود؛

ما آمده بودیم که فقط آمده باشیم.

مثل اینکه شوخی شوخی قضیه را جدی گرفت این شورای نگهبان.

حالا ببینیم چه می شود، فال است و تماشا.

 

می‌توانید کاملاً بی ربط بخوانید.

۳۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۵۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱

اگر نامزد ریاست جمهوری شدیم چگونه نطق کنیم!

سخن پرور

موسسه سخن پرور برنامه خود را برای انتخابات ریاست جمهوری 1392 اعلام کرد:

جملات کلیدی و رسانه‌ای در مصاحبه ها، سخنرانی‌ها و اطلاعیه‌های انتخاباتی‌تان را به ما بسپارید.

ما برای شما جمله‌هایی طلایی انتخاب می‌کنیم تا لابه‌لای سخنرانی و اطلاعیه‌ها بگنجانید، آن وقت هر چه دلتان می‌خواهد اضافه‌اش کنید؛ جمله‌های ما کاری با مردم می‌کند که 10 تا پروژه‌ی عمرانی هم نمی‌تواند بکند.

در ادامه گزارشی از موفقیت‌های این موسسه در دوره‌های قبل را مشاهده می‌کنید:

1) اگر در سخنرانی اعداد و رقم زیاد باشد چنان تاثیری در ضمیر ناخودآگاه مردم دارد که بی حد و حصر است و هر چه این عداد بزرگ‌تر و دست نیافتنی‌تر، رأی‌آوری بیشتر. مثلا کاندید ریاست جمهوری، که حداقل یک دوره در مجلس بوده، یک دوره تجربه حضور در کابینه یکی از دولت‌ها را داشته و یک دوره هم در شورای شهر بوده می‌تواند این‌گونه موفقیت داشته باشد، در ادامه پاراگراف طلایی که برای ایشان نوشتیم را می‌آوریم:

«بنده سال 83 نماینده مجلس اسلامی متشکل از 220 نماینده بودم، سال 87 در کابینه‌ی دولت شریف بودم که متشکل از 90 عضو فعال بود، سال‌ها پیش هم، در شورای شهری خدمت می‌کردم که 7 نفر عضو داشت، (تا به اینجا مخاطب متعجب است که چرا شما این اعداد بی اهمیت را می‌آورید، اما نتیجه‌ای که از این مقدمات خواهید داشت مهم است)؛ بله مردم، این یعنی اینکه بنده تجربه 317 فعال سیاسی را پشت خودم دارم.»

حال فکرش را بکنید که اگر دو دوره نماینده‌ی مجلس باشید می‌شود تجربه 440 نفر آدم در پشت شما. مردم اگر نخواهند به این پشت رای دهند دیگر به کدام پشت رای خواهند داد؟!

2) ابهام و گنده گویی از جمله رموز تاثیر گذار در روان مردم است، به نحوی که هر چه این ابهام بیشتر و علمی و عقلایی صحبت کردن بیشتر، میزان کف و سوت هم بیشتر.

نمونه‌ای که دو دوره‌ی قبل موفقیت بالایی هم برای کاندید مورد نظر داشت این بود که استفاده‌ای از آثار ارسطو و ملاصدرا داشتیم، بخشی از این شاهکار را بخوانید:

«باید حرکت کرد، امور گذرا اموری موقت هستند، باید به ثبات در امور کشور برسیم، در واقع این حرکت باید در ذات این دولت باشد، باید جوهر این دولت حرکت به سوی اهداف بزرگ داشته باشد، ثابت شده است که جهان در زمان است.»

کاش بودید و می‌دید که چگونه جمعیت ساکت شده بودند و دهانشان باز مانده بود و همه خیره‌ی کاندید مذکور شده بودند.

 

3) این مورد از موارد موفق شناخته شده است، چون اصول و مبانی این مورد کاملاً علمی و تخصصی است و از حوصله‌ی فرصت حاضر خارج است، با یک مثال توضیح می دهیم:

مثلاً می‌گویید: «بنده تا به حال یک کار اقتصادی مباح هم انجام نداده‌ام» خب آنچه مردم می‌فهمند این است که پس شما همه‌ی کارهای اقتصادی‌تان مستحب و خیر بوده است، در حالی که ممکن است در واقع بعضی کارهای اقتصادی‌تان مباح نبوده بلکه حرام بوده است. مثل اینکه بگویید: «بنده تا به امروز از ماشین‌های وزارت برای سفرهای شخصی استفاده نکرده‌‌ام» و آنچه مردم می‌فهمند احتمالاً این است که شما می‌رفته‌اید به ترمینال و بلیط اتوبوس تهیه می‌کرده‌اید و به سفر می‌رفته‌اید، در حالی‌که وزارت بلیط هواپیمای شما را تهیه می‌کرده و شما به سفری شخصی-مسئولیتی می‌رفته‌اید.

4) بدانید که مهم نیست که شما چه کار خواهید کرد، مهم این است که قبل شما چه کار نکرده‌اند. لذا این مورد نیاز به مطالعات زیادی روی فعالیت‌های رئیس جمهور‌های دوره‌های قبل دارد. یک نمونه را بخوانید:

«شما بعد از انقلاب، وضع کشور را که مشاهده کنید می‌بینید اختلاف طبقاتی بیداد می‌کند، کسی نبود که به داد طبقه‌ی پایین جامعه برسد، این قضیه سال‌ها ادامه پیدا کرد.

دولت‌های بعدی را که ببینید، باید گفت وا اسلاما، وا انقلابا، ما انقلاب کردیم که آن وضعیت ضعیف فرهنگی را شاهد باشیم؟ فرهنگ سقوط کرده بود!

دولت‌های بعد این دولت‌ها هم که دیگر نان را هم از سفره مردم بیرون کشیدند.»

 

کاندیدای محترم، هیچ وقت قولی نده که نتوانی انجام بدهی و ضایع شوی، عوضش تا می‌توانی به این و آن گیر بده و اینجا دوباره همان تاثیر ناخودآگاه در روان مردم مطرح می‌شود.

۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۴۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

چگونه گلیم خود را از آب بکشیم بیرون؟ (2)

یا: کار با فتوشاپ آسان است و ضروری

در واقع از زمانی که مردها و زن‌ها احساس کردند جمال را اگر در خود نیافتند در پرتره‌شان خواهند توانست، نیاز به فتوشاپ هم در بشر نهادینه شد.

از این‌که دانش آموز باشید تا استاد دانشگاه، اگر کار با فتوشاپ را بلد باشید، خیلی در هزینه و وقت‌تان صرفه جویی خواهد شد.

تازه اگر کمی هم رِند بازی در بیاورید می‌توانید مثلاً به جای مادر مرحوم چاوز البرادعی را در بغل احمدی نژاد بگذارید، البته باید حواستان باشد سوتی ندهید که قد البرادعی دو برابر مادر چاوز باشد و آن وقت لو بروید.

خلاصه، اگر احساس نیاز کرده‌اید و یا کردید، بدانید که کار با فتوشاپ خیلی آسان است. دقت کنید که کار با ابزار فتوشاپ!، یادگرفتن اصول هنری تصویر چیزی است جدا.

فقط چند نکته را بدانید و بعد بروید تا می‌توانید با فتوشاپ کار کنید:

یک) مهمترین چیزی که باید یاد بگیرید جعبه ابزار فتوشاپ است. کارش هم آسان است کافیست از محضر جناب گوگل استفتاء کنید که «جعبه ابزار فتوشاپ».

البته اگر هم کنار دست یک آشنا به فتوشاپ بنشینید و کارش را ببینید یاد می‌گیرید همان‌طور که من یاد گرفتم، ولی حواستان باشد خیلی آن وسط حرف نزنید.

جعبه ابزار فتوشاپ

دو) از جعبه ابزار که بگذریم باید برویم سراغ فیلترهای فتوشاپ، کافیست عکسی وارد فتوشاپ کنید و این فیلترها را اعمال کنید تا خودتان متوجه شوید.

گزینه‌ی فیلترها را هم از منوی بالا راحت می‌توانید پیدا کنید.

سه) اما اگر کار با فتوشاپ را خوب بلد هستید، باید بروید سراغ هنر طراحی گرافیک.

اگر کلاس کم هزینه‌ای گیر آوردید سریعاً بروید ثبت نام کنید. اما مهمترین نکته دیدن کارهای خوب است. سعی کنید در سوژه و اجرای پوسترها و طرح جلدها دقیق شوید. سایت نگارخانه بانک خوبی است.

چهار) اگر هم عکاس هستید و از فتوشاپ برای تدوین و ادیت رنگ عکس‌هایتان استفاده می‌کنید بهتر است از نرم افزار Adobe Photoshop Lightroom استفاده کنید، نرم افزاری که هر عکاس حرفه‌ای به آن نیاز دارد.

بهترین ورژن فتوشاپ هم نسخته cs5 است به نظر بنده.

لینک‌های مرتبط:

۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۳۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

مهم تر از محتوا

شدت عصبانیتم را ببخشید، عالمِ علامه هم که باشی اگر مهارت و شیوه‌ی ارائه محتوا را بلد نباشی بدردِ [...][1] هم نمی‌خوری.

 

جمله‌ی بالا را با عصبانیت کمتری می‌گویم:

«امروز قالب و فرم ارائه‌ی یک محتوا آن‌قدر مهم است که در صورت نبود آن قالب، عدم ارائه‌ی محتوای بدون قالب با ارزش‌تر است از ارائه‌ی آن.»

چه مهارت‌های کامپیوتری از فتوشاپ و ایندیزاین و شبکه و ... تا شیوه‌ی ارتباط با کودک و نوجوان و شیوه‌ی سخنرانی و شیوه‌ی مشاوره و ... و یا مسائل هنری از جمله سواد بصری و دید عکاسی و غیر ذلک.

اموری که کسب حداقل آنها در دنیای امروز کار سختی نیست.

مهم تر از محتوا

لینک‌های مرتبط:

[1] این یک جور خود سانسوری است که مشاهده می‌کنید.

۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۴۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دست ها و پشت پرده

در حالی که داشت مقاله‌ای در مورد دست‌های پشت پرده می‌خواند، با خود فکر کرد:

این دست‌های پشت پرده، این طرف پرده هستند یا آن طرف پرده؟!

۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۵۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰