نگاهم به لیوان چای که می افتد،

تازه یادم می‌آید نیم ساعت پیش قرار بود آن را بخورم،

سرمای چای، تا مغز استخوانم می‌رود.

کاش هیچ چایی سرد نشود؛

کاش اگر چایی ریخته شد درون لیوانی، برای کسی، هیچ وقت سرد نشود.

لااقل کسی باشد که بگوید «چایت سرد نشود ...»

کاش هیچ چایی سرد نشود.