یکی دو تا از بچه‌ها دنبال هم می‌کردند، از جلوی یک پیرمرد که رد شدند، پیرمرد داد و بیدادش به هوا رفت و گفت: «دَو نَکو، حرومَه خا، مِسجِده»
یعنی: «ندو، حرامه، خب مسجده»
۲۱ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۵۴
محمدجواد کرامتی
:D
محمدجواد کرامتی
میبینم بعضیا آدرس مطلب رو انگلیسی میذارنپ!
از ده تاش پنج تاش غلطه خخخخخخخ
از ده تاش پنج تاش غلطه خخخخخخخ
دکـ لـ مـ هـ
خا نَکو خو ...!
یادش بخیر
یادش بخیر
ی آشنای مشتی
لوگوی شفیق بالاخره کارخودشو کرد و عوض شد برای بارnام ولی ریشه اش باقی نموند چون باغبون نداشت ولی کلی طرح برای صفحه اول داشت اصولا باید میدونستیم که ما نشریه نمیخواستیم که باید میرفتیم تو کار پوستر.
نمیدونم به ادمایی مثل خودم که خط اول را نگرفته چطوری میخوایم نابود کنیم دشمنا را
نمیدونم به ادمایی مثل خودم که خط اول را نگرفته چطوری میخوایم نابود کنیم دشمنا را
ی عقب نشینی مشتی
سلام
میگفتند راه قدس از کربلا میگذره اگر ما بودیم و خاک وملخ و این چیزا را می دیدیم هوایی میرفتیم قدس دردسرش کمتر بود.
چرا اون دنیا و رو دلمون مونده بود مجانی هم یود کانکت شدیم به گذشته خیالی دیدیم لباس نو تن لوگو هست منقل و... هم بود ما ی پک زدیم ناراحتی بیا برا خودتون چرا پای خدا را وسط میکشی
میگفتند راه قدس از کربلا میگذره اگر ما بودیم و خاک وملخ و این چیزا را می دیدیم هوایی میرفتیم قدس دردسرش کمتر بود.
چرا اون دنیا و رو دلمون مونده بود مجانی هم یود کانکت شدیم به گذشته خیالی دیدیم لباس نو تن لوگو هست منقل و... هم بود ما ی پک زدیم ناراحتی بیا برا خودتون چرا پای خدا را وسط میکشی
پیام های کوتاه
-
۲۴ مرداد ۹۳ , ۰۰:۵۶دشمن ما