یکی دو تا از بچهها دنبال هم میکردند، از جلوی یک پیرمرد که رد شدند، پیرمرد داد و بیدادش به هوا رفت و گفت: «دَو نَکو، حرومَه خا، مِسجِده»
یعنی: «ندو، حرامه، خب مسجده»
یکی دو تا از بچهها دنبال هم میکردند، از جلوی یک پیرمرد که رد شدند، پیرمرد داد و بیدادش به هوا رفت و گفت: «دَو نَکو، حرومَه خا، مِسجِده»
یعنی: «ندو، حرامه، خب مسجده»