::. وسایل مورد نیاز
اوّلین شب پیادهروی، وقتی در حسینهای قرار گرفتم، میخواستم رم دوربینم را خالی کنم ولی از فرط خستگی بدون اینکه لباسهایم را عوض کنم خوابم برد، البته تا آخر سفر اصلاً لباسهایم را عوض نکردم. یعنی به اندازهی لباس عوض کردن هم توان نداشتم. بر خلاف من خیلیها بودند مدام لباسهایشان را عوض میکردند و لباس تازه میپوشیدند.
نماز صبح که بیدار شدم تازه یادم افتاد که رم دوربینم پر است و باید خالیاش کنم. در این سفر اوّلین باری بود که میخواستم رم را خالی کنم، اصلاً فکرش را نمیکردم که حدود یک ساعت طول بکشد. مجبور شدم با همسفرانم برای چند ساعتی خداحافظی بکنم. آفتاب طلوع کرده بود و رم دوربین هنوز خالی نشده بود، نشستم داخل چادر و مشغول خواندن کتاب کشتی پهلو گرفته شدم.
***
یکی از چیزهایی که دغدغهام بود، وسایل همراهم بود. تصمیم گرفته بودم در سفر اوّلم یک هدف اوّلی داشته باشم و بعد اگر توانستم به امور دیگری هم بپردازم.
برنامه ریخته بودم مشغول عکاسی بشوم و یادداشت برداری کنم، البته بیشتر عکاسی.
به همین خاطر لوازم یک سفر عکاسی را باید تهیه میکردم. خب اوّلین مشکلی که باید برایش راه حل پیدا میکردم مشکل ذخیرهسازی عکسها بود. با توجه به تجربهای که از عکّاسی به دست آوردهام یقین داشتم که برای چنین سفری یک رم 16 گیگ آن هم در یک دوربین DSLR خیلی حجم کمی است. پس تصمیم گرفتم یک هارد اسکترنال هم همراه خودم ببرم، که لازمهی بردن هارد این است که لپ تاپ هم همراهت باشد، ولی تقریباً بردن لپ تاپ کار طاقت فرسا و از طرفی هم خطرناکی است. در عراق سر هر کوچهای یک ایست بازرسی بود و به کوچکترین بهانهای تفتیشت میکردند. مجبور شدم تبلت برادرم را قرض بگیرم، تبلتی که قابلیت OTG را پشتیبانی کند و از همه مهمتر ولتاژ برقش آنقدری باشد که هارد اکسترنال را هم اجرا کند. مانده بود یک رم ریدر که رمهای CF را بخواند. تقریباً تجهیزات عکاسیام تکمیل شده بود.
برای یادداشتبرداری هم که یک گوشی آندروید و یک نرمافزار note everything کافی بود؛ یکی از امکاناتش هم این است که در کنار یادداشت میتوانی صدایت را هم ضبط کنی که من برای ثبت سوژههایم، صدایم را ضبط میکردم.
غیر از لوازم اصلیام که گفتم، موارد دیگری هم هست که خیلی به سفرم کمک کرد:
کفش کتانیِ سبک و راحت، به نظرم بهترین گزینه برای پیادهروی اربعین است. البته داشتن دمپایی، خیلی از جاها (حمام و سرویس بهداشتی و ...) به درد میخورد.
داخل کولهام چیزی که خیلی در سفر به دردم خورد و اگر نبود ممکن بود اتفاق بدی بیفتد، داروهای گیاهی بود که مادرم برایم بسته بود. غذاهای خیلی چرب و گاهی خیلی شیرین عراقیها ممکن است با مذاق خیلیها خوش نیاید. این سه دارو همیشه داخل کولهام بودند: سفوف، قره قروت، زیره.
بهترین گزینه برای حمل وسایل به نظرم کوله پشتی است و هر چیزی غیر از کولهپشتی، سفر را خیلی سخت میکند. کسانی که کوله نداشتند برای حمل وسایلشان دست به ابتکارهای جالبی میزدند و البته سختیهایی هم میکشیدند.
جالبتر هم زنان عراقی بودند که برای حمل وسایلشان، آنها را روی سرشان میگذاشتند. مهارت عجیبی داشتند در این کار.
در مورد کوله چند ویژگی که خیلی میتواند مفید باشد این است که:
اولاً بندهای کوله، بندهای مناسب و راحتی باشند، یعنی بعد از چند ساعت شانههای شما از فشار بار درد نگیرند.
ثانیاً اینکه کوله جیب و بندهای کمکی زیادی داشته باشد. خیلی از اوقات شیشهی آبی، کفشی، لباسی و یا چیز دیگری را به کولهتان آویزان میکنید که راحت هم به آن دسترسی داشته باشید، بدون اینکه کوله را از پشتتان دربیاورید.
ثالثاً کولههای کوهنوردی بهترین گزینه هستند.
رابعاً به نظرم هر چقدر هزینه برای کوله بکنید ضرر نمیکنید. چون واقعاً یک کولهی بد ممکن است شما از ادامهی سفر بیندازد.