فرهنگ اصطلاحات طلاب

کتاب "فرهنگ اصطلاحات طلاب" از جهتی خبر از یک فاجعه می‌دهد و از جهتی هم، البته شاید! یک حرکت خوب و مفید است که باز هم آبستن همان فاجعه است.

تا قبل از اینکه مقدمه‌ی کتاب را بخوانم اینقدر بدبین نبودم و این کتاب را صرفاً یک کتاب فرهنگ، آن هم فقط و فقط برای طلبه‌ها می‌دانستم. یعنی این کتاب برای طلبه نوشته شده است تا اگر در ادبیّات تدریس اساتید و متون کتب به عباراتی از این دست برخورد کرد، بتواند به این فرهنگ رجوع کند و معنای اصطلاح یا لغت را بفهمد، که خب برای این نوشته نشده است.

امّا فاجعه آن جا بود که مقدّمه‌ی کتاب را خواندم: "شاید تا به حال، با فردی روحانی برخورد کرده‌اید و عباراتی را از او شنیده‌اید و معنای آن‌ها را به وضوح درک نکرده‌اید! ... که ادبیّاتی اختصاصی را برای آن‌ها به وجود آورده است."

یاد لطیفه‌ای افتادم، وقتی این مقدّمه را خواندم. لطیفه این بود: دو نفر بعد از نماز به سراغ امام جماعت می‌روند تا طریقه‌ی ذبح گوسفند را بپرسند. اوّلی می‌پرسد و امام جواب می‌دهد: فَری اوداج اربعه بید المسلم مع آلات الحدیدیة حلال و الا فلا. اوّلی از دوّمی می‌پرسد: امام چی گفت؟! دوّمی جواب می‌دهد: ساکت باش، امام دارن دعا می‌خونن!

 

کار به جایی رسیده که اینقدر با ادبیّاتی تخصصی و غیر معمول و حتّی در بعضی موارد ساختگی، صحبت کرده‌ایم که حالا باید کتابی چاپ بشود تا حرف‌هایمان را برای مردم ترجمه کند!

هدف و قصد نویسنده را نمی‌دانم، اصلاً هم وجود این کتاب را بد نمی‌دانم، که شاید نیاز هم باشد که در تاریخ بماند. ولی چرایی چاپ کتابی این‌چنین، سال‌هاست که آزارم می‌دهد.

البته این تخصصی صحبت کردن و استفاده از کلمات غیرفارسی فقط مشکل طلبه‌ها نیست، دانشجوهای رشته‌های پزشکی و کامپیوتر و ... هم به همین مرض مبتلا هستند.