بسم الله الـــرحمن الرحیم
السلامُ
علی آدم صفوة الله
...
السلامُ علیکِ
یا بنتَ
موسی بنِ
جعفر
...
یا فاطمة
اشفعی لی
فی الجنة
***
رضا کلمه به کلمه از روی زیارتنامه میخواند و پدر و مادرش هم تکرار میکردند. اوّلین باری بود که به قم آمده بودند. مادر همیشه برای رضا میگفت آخرین باری که زیارت خواهر امام رضا علیهالسلام آمده است اوّل ازدواجشان بوده. مادر همیشه حضرت معصومه را خواهر امام رضا صدا میزد. توی دهات همه همینطوری صدا میزدند، آخر دهاتی که رضا و خانوادهاش در آن زندگی میکردند نزدیک مشهد بود. جمعة اوّل هر ماه زیارت مشهدشان ترک نمیشد. مادر توی یکی از همین سفرها از امام رضا خواسته بود که رضا ملّا بشود.
رضا که طلبه شد، مادرش فکر میکرد که طلبة مشهد میشود. نگو رضا طلبة قم شد و هزار کیلومتر از خانواده دور. آخر رضا هم صدقه سری امام رضا بود، بچه دار نمیشدند که. بعد بیست سال با عنایت امام رضا بچه دار شدند. رضا هم برایش سخت بود. ولی آنقدر مصمم بود در طلبگیاش که سختی را تحمل میکرد ولی طاقت گریههای مادرش را نداشت.
اوّلین شهریهاش را که گرفت، نذر کرد که پولی را هر ماه کنار بگذارد تا بتواند پدر و مادرش را به زیارت بیاورد. از غذایش میزد، چند ماه به چند ماه به روستا نمیرفت تا بتواند به اندازة کافی پول پس انداز کند.
حدود یک سالی گذشت و رضا شاید دو یا سه مرتبه به روستا رفته است. مادرش گلایه دارد ولی به زبان نمیآورد، پدر گاهی به زبان میآورد ولی خیالشان از بابت رضا راحت است، میدانند که او به خاطر درسش نمیتواند سر بزند، دلشان قرص بود که خواهر امام رضا هوایش را دارد.
بالاخره رضا به آرزویش رسید، بعد یک سال، آنقدر پول جمع کرده بود که بتواند یک سفر مفصل پدر و مادرش را به قم بیاورد. این اتفاق هم افتاد. مادر وقتی این خبر را شنید گریهاش گرفت و فهمیده بود که رضا چقدر سختی کشیده تا این پول را جمع کند، ولی به رویش نیاورد، عوضش کلی برایش دعا کرد. پیش هر کسی که مینشست رضا را دعا میکرد که قرار است ما به زیارت خواهر امام رضا ببرد، آن هم روز میلاد حضرت زهرا سلامالله علیها. کلّ روستا فهمیده بودند که رضا چه کار کرده است.
سواد که نداشتند، رضا کلمه به کلمه از روی زیارتنامه میخواند و آنها هم تکرار میکردند.
به نام فاطمه که میرسند، مادر گریهاش بلند میشود و دیگر نمیتواند زیارتنامه را بخواند، مینشیند روی زمین چیزهایی را با خودش زمزمه میکند که رضا فقط یا فاطمه هایش را میشنود.
بعد از آن سفر، مادر دیگر خواهر امام رضا نمیگوید، همیشه میگوید حضرت فاطمه معصومه.
***
چه برازنده است نام فاطمه برایت.
عالِمی توصیه میکرد که ایشان را به نام فاطمه سلام بدهید.
* عکس: روز میلاد حضرت زهرا، در حرم حضرت فاطمه معصومه، صحن عتیق، روبروی ایوان طلا