22 ساله که بودم، احادیث سنّ 40 سالگی را زیاد می‌خواندم. فکر می‌کردم فرصت زیادی دارم تا 40 سالگی. یک از آن احادیث این بود:

«چنانچه شخصی به سنّ چهل برسد و بسوی خدا بازگشت ننماید، شیطان پیشانی او را مسح نماید و گوید: پدرم فدای تو باد که دیگر رستگار نخواهی شد!»

این‌روزها به 22 سالگی‌ام فکر می‌کنم، به زمانی که دنبال فرصت بودم در احادیث 40 سالگی، فرصت شروع دوباره. حالا هر چه می‌گردم می‌بینم هیچ فرصتی برای بالای 40 سال نیست، یعنی هست ولی اینطوری:

«بنده تا سنّ چهل سالگی مورد عفو و مغفرت پروردگار است؛ و زمانی که به این سنّ رسید خدای متعال به دو ملک رقیب و عتید که موکّل بر اعمال و کردار او هستند وحی می‌فرستد: من به تحقیق به بنده‌ام عمر کافی جهت کسب معرفت و بلوغ عقلی عنایت کردم، از این پس دیگر او در کردار و اعمالش رها و آزاد نیست، بر او سخت گیرید و هر آنچه از او سر می‌زند کم یا بسیار دقیقاً ثبت و ضبط نمائید!»

کاش به همان 22 سالگی‌ام برمی‌گشتم.