۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توحید» ثبت شده است

آفت اوّل صبر تو و بعد ریشه را نشانه می گیرد

آفت نصیب هر جانداری هست و گریزی از آن نیست.
آفت شروع یک خرابی است از یک جهت، و شروع یک حرکت بزرگتر است از جهتی دیگر.
کشاورززاده ای یک بار گفت: درخت سیبی را پدرم یک سال آفت کشی نکرد و سال بعد آن درخت سیب نداد؛ من متعجب بودم که چرا پدرم این کار را نکرد، آن درخت سیب بعد از دو سال، سیبی داد که از قبل بهتر بود، و این نبود جز به خاطر لطف آفت.
***
آفت تو را از عادت دور می کند تا به شیرینی میوه ات عادت نکنی و بدانی شیرین تر از این هم هست، پس کمی تلخی آفت لازم است.
اگر به هُش‌دار آفت هم توجه نکنی و تماماً او را به خود واگذاری، ممکن است درختت را ریشه کن کند پس این آفت نه گریزی از آن ست و نه ترس و یاسی از آن.
آفت به صبر تو هم کار دارد، به دوراندیشی تو هم کار دارد؛ وقتی به انار سرخ و سیب آب دار فصل فکر می کنی این آفت کوچک و حتی این کرم داخل سیب برایت حقیر می نماید، امّا اگر این صبر و نگاه نباشد آفت صبر تو و ریشه درختت را نشانه می گیرد.
این آفت در مقدس ترین چیزهای این عالم هم هست حتّی ولایت، از ولایت خدای متعال بگیر تا ولایت انبیاء و معصومین و مومنین علیهم السلام.
منقول است که در زمان پیامبر مردم از توحید و لا اله الا الله آفت زده شده بودند و وقتی مریض می شدند در خانه می نشستند تا خدا آنها را شفا دهد؛ آفت توحید و خدامحوری، واگذاری همه چیز به خدا و بی توجهی به اسبابی است که همان خدا قرار داده است.
یا وجود آدم های غالی (غلو کننده) از آفت ولایت انبیاء و معصومین است؛
امّا هیچ وقت خداوند از ترس آفت، دست از توحید و لا اله الله بر نداشته است و هیچ وقت معصومین علیهم السلام، از ترس آفت غلو و خداانگاری معصومین و ... از رهبری و امامت و توجه دادن مردم به مقام ولایت دست برنداشته اند.
آفت همیشه هست، فقط در چشم آدم ضعیف آفت بزرگ می شود و در چشم آدم قوی، ثمر. 
۰۶ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پدر و خدا

پدر شدن نعمت است؛ نعمت یعنی یک موجود همه چیزدار به یک موجود ندار1، از خودش چیزی بدهد.
خدا وقتی خلق می کند از خودش و وجودش مایه می گذارد.
پس چیزی که به پدر به نعمت2 عطا می شود بخشی از خدایی خداست.
(مادری هم قطعا همین است لکن من پدر شده ام که این ها را می نویسم، مادر نشده ام که!)
مهربانی خدا وقتی فهمیده می شود که مهربانی پدرانه نسبت به فرزند خود را درک می کنی. قطعا پدری که این مهربانی را درک کرده رحمانیت و رحیمیت خدا را بهتر می فهمد و این قاعده فکر می کنم استثناء بردار نیست، چون تولید نسل و فرزندآوری ناموس خدای متعال است.3
عطوفت، بخشندگی، گذشت و خیلی از صفات دیگر خدای متعال هم در همین میدان به خوبی شناخته می شوند.
حتی وقتی انسان به فرزندش نگاه می کند و لذت می برد که این فرزند نتیجه او و حاصل اوست، مفهوم فتبارک الله احسن الخالقین را بهتر می فهمد و خدای متعال خالقیت و قدرت خلق خود را در بستر خانواده و به دنیا آمدن بچه و بزرگ شدن لحظه به لحظه اش برای انسان بهتر به تصویر می کشد.
هیچ مردی مرد نمی شود تا ازدواج نکند، و مردتر نمی شود جز اینکه پدر شود، و هرچه فرزندانش و عائله اش بیشتر می شود، مردانگی اش بیشتر می شود، خدا را هم بهتر می شناسند، البته اگر دقت کند!
زن هم همینطور، تا ازدواج نکند و مادر نشود، زن نیست، و هرچه مادرتر شود زن تر می شود.

1) همه چیزدار مخالفش می شود بی همه چیز، امّا خب ...
2) نعمت را اگر موهبت و هدیه معنا کنیم، پس باید منعِم و کسی که نعمت می دهد آن نعمت را خودش داشته باشد و اگر بناست چیزی که دارد غیر از وجودش باشد، یعنی چیزی هست در این عالم که خدا نیست. و گمان نمی کنم که الان لازم باشد بیشتر از این با بیان علمی و خشک سخت ترش کنم.
3) حتی ازدواج هم فلسفه اش همین فرزندآوری است، تا جایی که توصیه شده با زنی ازدواج کنید که زیاد فرزند بیاورد.
۲۴ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۱۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰