۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتخابات» ثبت شده است

i am a kandid

این روزهای انتخابات که ملّت کرور کرور در صف ثبت‌نام نامزدی ریاست جمهوری هستند، به نوع ثبت‌نام‌کننده‌ها و حرف‌هایشان که توجه کنی می‌بینی مردم بیش از حدّ، ریاستِ جمهوری را ساده می‌دانند.

منظورم رئیس جمهور شدن نیست، چون همه‌شان می‌دانند که تایید صلاحیت نمی‌شوند و حتّی به زبان هم می‌آورند که رد صلاحیت خواهند شد. ولی این حضور و این ثبت‌نام یعنی مردم در مقام فکر و ایده، کار رئیس جمهور را خیلی ساده می‌دانند، آنقدر ساده، که کار یک مکانیک یا پزشک را اینگونه نمی‌پندارند.

بین ویدئوهایی که از صحبت‌های انتخاباتی این افراد هست، چیزی که گوشت را تیز می‌کند این است که واقعاً همه‌شان می‌دانند راه حلّ مشکلات کشور چیست.

تعدادی از این افراد در سه روز گذشته، فریاد می‌زنند که اگر تولید ملّی رونق بگیرد وضع مردم از این رو به آن رو می‌شود حال فرض کنید این صراحت و سادگی و جسارت در پرداختن به تولید ملّی را یک رئیس جمهور داشته باشد و واقعاً به تولید ملّی فکر کند و لا "صنایع خارجه که محیرالعقول ایرانی هاست(1)".

حتّی آن مردی که گفته بود به مردم حقوق سالیانه‌ی 100 هزار دلاری می‌دهم هم همین تولید ملی را راه حلش می‌دانست، چیزی که دولت فعلی (به عنوان واداده‌ترینش البته) نمی‌خواهد بفهمد و نه حتّی به وضوحِ دیگر حرف‌های تبلیغاتی‌اش به زبان می‌آورد.

البته مطالعه روی انگیزه‌های این افراد، شاید نتیجه‌ی مردم شناسی خوبی داشته باشد حتّی آن که می‌گفت I am a kandid.


(1) کتاب شذرات المعارف؛ آیت الله شاه آبادی؛ صفحه 91؛ از این کتاب باز هم بخوانید.

۲۴ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۲۲ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

تنددست!

به تعدادی تنددست، ترجیحاً انقلابی و پایبند به اصول و ارزش‌های انقلاب

جهت نوشتن 11 میلیون رای در یک شب نیازمندیم.

با حقوق مکفی

شماره تماس:****0935520


بی بی سی فارسی در گزارشی تصویری پرده از راز تقلّب انتخابات 88 برداشت. در این گزارش که چند مدرسة ابتدایی نشان داده می‌شود، یک معلّم در زنگ املاء دست به یک جنایت سیاسی و یک خیانت می‌زند که دولت‌مردان و دیکتاتورهای ایران تا کنون چشم از آن پوشیده‌اند.

این معلّم در زنگ املاء به دانش‌آموزانش برگه‌هایی را می‌دهد و به آنها می‌گوید که امروز می‌خواهیم در این برگه‌ها املاء بنویسیم. این برگه‌ها که برگه‌های رأی انتخابات ریاست جمهوری است معلوم نیست از کجا و با چه مجوّزی خارج از حوزة انتخابیه در دست یک معلّم پیدا می‌شود.

این معلّم سپس شروع می‌کند به گفتن دیکته آن هم به شکلی عجیب. او روی تخته کلماتی را می‌نویسد و از بچه‌ها می‌خواهد که دقیقاً همین رو را روی کاغذهایشان بنویسند. او روی تخته به صورت بزرگ می‌نویسد "محمود احمدی نژاد" و آن را چندین بار به صورت شمرده شمرده می‌خواند.

معلّم: بچه‌ها بنویسین، مــحـــمـــــودِ اَح اَح اَحمــــــدی نـــــژاد

تکرار می‌کنم مــحـــمـــــودِ اَح اَح اَحمــــــدی نـــــژاد

دانش‌آموز: آقا ما دستمون خط خورد، حالا چیکار کنیم؟

معلّم: ببینم، عیبی نداره خونده می‌شه، حالا یه برگه دیگه بهت می‌دم روی اون هم بنویس.

دانش‌آموز: آقا آقا آقا، ما اشتباه نوشتیم، حواسمون به تخته نبود محمود رو با هة هندونه نوشتیم.

معلّم: ایرادی نداره عزیزم، کاملاً هم قبوله و نمره‌ات رو می‌گیری، حالا یه برگه دیگه می‌دم دوباره درستش رو بنویس.

خب بچه‌ها املای امروز خیلی با املاهای دیگه فرق داره، هر کی بیشتر از این برگه‌ها بنویسه نمرة بیشتری می‌گیره.

گزارش‌گر بی بی سی که از ده‌ها مدرسة دیگر هم توانسته بود این تصاویری مخفی را تهیّه کند در آخر گفت: سازمان‌های حقوق بشر در دنیا شاهد باشند که چگونه با سرنوشت سیاسی این کشور دارد بازی می‌شود.

۱۰ دی ۹۴ ، ۱۳:۱۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رأیی که هیچ وقت گم نشد

رأیی که هیچ وقت گم نشد

فکر می‌کنم با روی کار آمدن روحانی، من و امثال من هم کمی بزرگ شویم، چرا که 4 یا 8 سال قرار است فضایی مخالف را تجربه کنیم، مخالف به معنای خوبش، یعنی جریان فکری مقابل.

حسن روحانی رئیس جمهور شد با اینکه رأی من نبود؛ ولی او الآن رئیس جمهور کشور و رأی 18 میلیون ایرانی است.

فکر می‌کنم اتفاقات خوبی در این دوره بیفتد، همانطور که در 8 سال گذشته افتاد، و احتمالاً و خدای ناکرده اتفاقات بدی هم، همانطور که در 8 سال گذشته افتاد، و همانطور که اگر کاندیدای مورد نظر من، یعنی آقای جلیلی می‌آمد، اتفاقات بدی هم می‌افتاد در کنار اتفاقات خوبش.

ولی امروز خیلی دلم گرفته بود، نه به خاطر اینکه سعید جلیلی رأی نزدیکی با محسن رضایی داشت، و نه به خاطر اینکه حسن روحانی برنده شد، از این دلم سوخت که 4 سال پیش چه اتفاقی افتاد برای کشورم.

از این دلم می سوزد که با پیروزی حسن روحانی عده‌ای نام موسوی و کروبی را به زبان می‌آورند و خواهان آزادی‌شان هستند، آزاد شدنشان برایم اهمیتی ندارد، ولی وقتی می‌بینم کسی دفاع می‌کند از این اشخاص برایم سخت است.

آنهایی که گفتند سال 88 تقلب شده و هنوز هم به همان اعتقاد هستند، اگر از آقای روحانی، آزادی موسوی و کروبی را می‌خواهند، باید قبول کنند نامشروعیت رأیی را که به روحانی دادند؛ و تقلب دوباره را.

و اگر این 18 میلیون رأی به نظام نیست، و رأی برای تغییر نظام و رهبری است، بیست و چند میلیونی که به احمدی‌نژاد رأی دادند، برای چه بود؟ تغییر نظام؟ البته یادم رفته بود که آن موقع تقلب شده بود؟!

فقط ظرفیت داشته باشیم که 70 میلیون ایرانی در کنار هم خوش باشیم، نه این‌که با دشمنان دین و کشورمان خوش باشیم.

 

به عنوان لطیفه بشنوید:

اکبر گنجی در مصاحبه‌ای در پاسخ سوالی مبنی بر اینکه بعضی عقیده دارند نظام می‌خواست هر طور شده نامزد دوم یا سوم را به دور دوم بکشاند، جواب داد: «قطعاً اینطور نیست، چون هزینه‌ی سنگینی برای نظام خواهد داشت، و یک رأی و دو رأی نیست که بشود جا به جایش کرد...»

من نمی‌فهمم، نظامی که امروز آنقدر می‌فهمد که نباید رأیی را جا به جا کرد و این جا به جایی برایش هزینه دارد چرا سال 88 نفهمید؟! و اگر آن موقع هم فهمید، چرا امروز همان هزینه را دوباره به جان نخرید؟!

 

 

+ اعتقاد دارم، خیلی از این‌هایی که در جشن 24 خرداد 1392، در ولی‌عصر و ... زدند و رقصیدند و الخ، همان‌هایی بودند که ادعای تقلب کردند و روز دهم یک ماه مذهبی هم ... البته نه همه‌شان چرا که مرحوم قاآنی شیرازی می‌فرماید:

هزار مفسده خیزد ز ازدحام عوام
به زُهد چاره‌ی این ازدحام باید کرد

۲۶ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۸ ۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

چه راست چه دروغ

چه راست چه دروغ

این روزها در خانه‌ی یکی از علمای بزرگ شهر ما که مردم به خانه‌اش زیاد مراجعه می‌کنند، کاغذی روی دیوار زده‌اند و رویش نوشته‌اند: «بحث سیاسی ممنوع، چه راست، چه دروغ»

این شب‌هایی که تا دور هم جمع می‌شویم و به مهمانی هم می‌رویم شروع می‌کنیم به بحث‌های بی سر و ته انتخاباتی که آخرش هم کدورت است و دلخوری؛ و به خیال خودمان که داریم روشن‌گری می‌کنیم و شبه‌افکنی و از این مزخرفات ...

و پسر که جلوی پدر در می‌آید و از کاندیدای محبوبش دفاع می‌کند و پدر اگر خیلی صبور باشد فقط آهی می‌کشد و یاد جوانی خودش می‌افتد و پدر خدابیامرزش.

برادر که تا سوتی‌ای از کاندیدای محبوب برادرش گیر می‌آورد آن را در خانه و برای همه‌ی اهل خانه جار می‌زند، و مادر است که آهی می‌کشد و یاد بزرگ شدن بچه‌هایش می‌افتد.

دارد حرمت‌ها فدای چه می‌شود؟

۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۱ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شوخی شوخی جدی شد!

راستش ما فکر نمی کردیم این طور شود، یعنی قرار نبود؛

ما آمده بودیم که فقط آمده باشیم.

مثل اینکه شوخی شوخی قضیه را جدی گرفت این شورای نگهبان.

حالا ببینیم چه می شود، فال است و تماشا.

 

می‌توانید کاملاً بی ربط بخوانید.

۳۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۵۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱

اگر نامزد ریاست جمهوری شدیم چگونه نطق کنیم!

سخن پرور

موسسه سخن پرور برنامه خود را برای انتخابات ریاست جمهوری 1392 اعلام کرد:

جملات کلیدی و رسانه‌ای در مصاحبه ها، سخنرانی‌ها و اطلاعیه‌های انتخاباتی‌تان را به ما بسپارید.

ما برای شما جمله‌هایی طلایی انتخاب می‌کنیم تا لابه‌لای سخنرانی و اطلاعیه‌ها بگنجانید، آن وقت هر چه دلتان می‌خواهد اضافه‌اش کنید؛ جمله‌های ما کاری با مردم می‌کند که 10 تا پروژه‌ی عمرانی هم نمی‌تواند بکند.

در ادامه گزارشی از موفقیت‌های این موسسه در دوره‌های قبل را مشاهده می‌کنید:

1) اگر در سخنرانی اعداد و رقم زیاد باشد چنان تاثیری در ضمیر ناخودآگاه مردم دارد که بی حد و حصر است و هر چه این عداد بزرگ‌تر و دست نیافتنی‌تر، رأی‌آوری بیشتر. مثلا کاندید ریاست جمهوری، که حداقل یک دوره در مجلس بوده، یک دوره تجربه حضور در کابینه یکی از دولت‌ها را داشته و یک دوره هم در شورای شهر بوده می‌تواند این‌گونه موفقیت داشته باشد، در ادامه پاراگراف طلایی که برای ایشان نوشتیم را می‌آوریم:

«بنده سال 83 نماینده مجلس اسلامی متشکل از 220 نماینده بودم، سال 87 در کابینه‌ی دولت شریف بودم که متشکل از 90 عضو فعال بود، سال‌ها پیش هم، در شورای شهری خدمت می‌کردم که 7 نفر عضو داشت، (تا به اینجا مخاطب متعجب است که چرا شما این اعداد بی اهمیت را می‌آورید، اما نتیجه‌ای که از این مقدمات خواهید داشت مهم است)؛ بله مردم، این یعنی اینکه بنده تجربه 317 فعال سیاسی را پشت خودم دارم.»

حال فکرش را بکنید که اگر دو دوره نماینده‌ی مجلس باشید می‌شود تجربه 440 نفر آدم در پشت شما. مردم اگر نخواهند به این پشت رای دهند دیگر به کدام پشت رای خواهند داد؟!

2) ابهام و گنده گویی از جمله رموز تاثیر گذار در روان مردم است، به نحوی که هر چه این ابهام بیشتر و علمی و عقلایی صحبت کردن بیشتر، میزان کف و سوت هم بیشتر.

نمونه‌ای که دو دوره‌ی قبل موفقیت بالایی هم برای کاندید مورد نظر داشت این بود که استفاده‌ای از آثار ارسطو و ملاصدرا داشتیم، بخشی از این شاهکار را بخوانید:

«باید حرکت کرد، امور گذرا اموری موقت هستند، باید به ثبات در امور کشور برسیم، در واقع این حرکت باید در ذات این دولت باشد، باید جوهر این دولت حرکت به سوی اهداف بزرگ داشته باشد، ثابت شده است که جهان در زمان است.»

کاش بودید و می‌دید که چگونه جمعیت ساکت شده بودند و دهانشان باز مانده بود و همه خیره‌ی کاندید مذکور شده بودند.

 

3) این مورد از موارد موفق شناخته شده است، چون اصول و مبانی این مورد کاملاً علمی و تخصصی است و از حوصله‌ی فرصت حاضر خارج است، با یک مثال توضیح می دهیم:

مثلاً می‌گویید: «بنده تا به حال یک کار اقتصادی مباح هم انجام نداده‌ام» خب آنچه مردم می‌فهمند این است که پس شما همه‌ی کارهای اقتصادی‌تان مستحب و خیر بوده است، در حالی که ممکن است در واقع بعضی کارهای اقتصادی‌تان مباح نبوده بلکه حرام بوده است. مثل اینکه بگویید: «بنده تا به امروز از ماشین‌های وزارت برای سفرهای شخصی استفاده نکرده‌‌ام» و آنچه مردم می‌فهمند احتمالاً این است که شما می‌رفته‌اید به ترمینال و بلیط اتوبوس تهیه می‌کرده‌اید و به سفر می‌رفته‌اید، در حالی‌که وزارت بلیط هواپیمای شما را تهیه می‌کرده و شما به سفری شخصی-مسئولیتی می‌رفته‌اید.

4) بدانید که مهم نیست که شما چه کار خواهید کرد، مهم این است که قبل شما چه کار نکرده‌اند. لذا این مورد نیاز به مطالعات زیادی روی فعالیت‌های رئیس جمهور‌های دوره‌های قبل دارد. یک نمونه را بخوانید:

«شما بعد از انقلاب، وضع کشور را که مشاهده کنید می‌بینید اختلاف طبقاتی بیداد می‌کند، کسی نبود که به داد طبقه‌ی پایین جامعه برسد، این قضیه سال‌ها ادامه پیدا کرد.

دولت‌های بعدی را که ببینید، باید گفت وا اسلاما، وا انقلابا، ما انقلاب کردیم که آن وضعیت ضعیف فرهنگی را شاهد باشیم؟ فرهنگ سقوط کرده بود!

دولت‌های بعد این دولت‌ها هم که دیگر نان را هم از سفره مردم بیرون کشیدند.»

 

کاندیدای محترم، هیچ وقت قولی نده که نتوانی انجام بدهی و ضایع شوی، عوضش تا می‌توانی به این و آن گیر بده و اینجا دوباره همان تاثیر ناخودآگاه در روان مردم مطرح می‌شود.

۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۴۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

عکاسی «آراء پرور» در انتخابات ریاست جمهوری!

عکاسی «آراء پرور» پس از موفقیت‌های مکرّری که در تمام انتخابات‌های گذشته داشته است، برنامه‌ی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 اعلام کرد:

عکس با انواع ژست برای این ایّام گرفته می‌شود:

  1. انواع مدل «دست و چانه»؛ با امکاناتی نظیر تغییرات بنیادی در چانه


  2. چندین مدل «احترام به ارزش‌ها»؛ به همراه فوکوس تصویر شما در عمق پرسپکتیو عکس، و بلوری از ارزش‌ها


  3. ژست‌های «دردِ مردم داشتن»؛ عکس عده‌ای که از روی کاپشن‌شان هم می‌توانید تعداد دنده‌هایشان را بشمارید و قرار دادن شما در نقطه‌ی عطف جمعیت؛ میزان ملتمسانه بودن نگاه جمعیت و حالت دراز بودن دستان‌شان به سوی شما نیز در این بسته وجود دارد که جداگانه سفارش گرفته می‌شود.


  4. ژست‌های «ما خیلی حالیمونه»؛ در حال حاضر دو سه تا مدل داریم، مثل تصویر متفکرانه‌ی شما با بک‌گراندی از انواع گراف و نمودار و اعداد اعشاری.

    یک مدل خوب داشتیم که با بکگراندی بود از یک کتابخانه که تهش در افق گم بود، ولی دوره‌ی قبل استفاده شد، شرمنده.


  5. نمایش «شور و نشاط جوانی»؛ یک مدل هست که کمی هم فتوشاپ می‌برد، و آن تصویری است از جوانی شما در حال مدال گرفتن در یکی از رشته‌های ورزشی، انتخاب رشته‌ی ورزشی با خود شماست.

    مدل دیگری هم داریم که ته نشاط است و اینکه در یک مسابقه‌ی دوچرخه‌سواری شما را نشان بدهیم که نفر اول هستید و افراد پشت سر شما همه روی زمین افتاده‌اند و نفس نفس می‌زنند.

    یک مدل هم بود که میزان رأی آوری شما را خیلی بالا می‌برد و آن عکس با شورت ورزشی بود که متاسفانه در حال حاضر غیر قانونی شده است.


  6. مدل‌های اقتصادی؛ اگر طرح و پروژه‌ی اقتصادی دارید به کارتان می‌خورد. یک مدل هست که هزینه‌اش البته خیلی بالاست، و آن اینکه شما در نقش یک معرکه‌گیر هستید و مردم شما را دوره کرده‌اند، در تصویر شما یک عدد سکه‌ی 25 تومانی را دارید با دندان‌تان از وسط تا می‌کنید.
    باید بگم که 25تومانی‌اش هم طرح قدیم است؛ این عکس ردخور ندارد، جوری در ناخودآگاه مردم تاثیر می‌گذارد و شما را استاد مسلم اقتصاد می‌دانند که نگو و نپرس.

بالا بودن آراء شما غایت آمال ماست.

۲۸ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۴۸ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰