۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

کرونا و سیره عقلا

این روزهایی که به واسطه کرونا بحث هایی در موضوع تقابل علم و دین مطرح میشود، لازم می‌دانم کمی مطالعاتم را اینجا در وبلاگم بنویسم و اینکه بعدا کی و کجا مفصل به آن بپردازم را غیر از خدا نمی‌داند.
بعضی از عناوینی که باید دقیق بررسی شود اینهاست:
  • تعریف دقیق علم
  • تعریف دقیق دین
  • تعریف ساینس و تفاوت آن با علم مورد نظر
  • تجربه و قلمرو آن در دین
  • سیره عقلا و قلمرو حجیت آن در احکام شرعی
  • نفی استیلای کفار بر مومنین
  • شک و تردید در یافته‌های تجربی مطرح شده در جهان
  • و شاید چند عنوان دیگر
در این یادداشت خیلی کوتاه به سیره عقلا می‌پردازم:
و قبلش توضیحی کوتاه بدهم چون ممکن است کمی بحثش تخصصی بشود. مجتهد برای اینکه در امور مختلف بتواند حکم بدهد، گاهی از میان منابع دست اول مثل قرآن، روایات و براهین عقلی دلیل روشنی نمی‌یابد و لاجرم در این مواقع به عرف یا روش و مسلک عاقلان جامعه عمل می‌کند، به این معنا که اگر عده‌ای عاقل باشند در این مواقع چه می‌کنند. حال برویم سراغ اصل مطلب.

سیره عقلا و استفاده از نظر متخصص یک امر، در دین امری پسندیده و جایز است لکن کدام عقلا؟ در چه شرایطی؟ و در چه مسائلی؟
همه این چراها جای بررسی دارد.
روزنه‌ی بهره بردن از عقلا و عرف در هنگام دسترسی نداشتن به معصوم، نه چنان گشاد و بی در و پیکر است که هرکسی شامل عقلا شود و هر جمعی عرف محسوب شود و نه چنان تنگ که به بن بست برسیم.

امام خمینی رحمه الله در کتاب اجتهاد و تقلید خود می‌فرمایند:
«بنابراین، ضابطه مراجعه جاهل به عالم، همان دفع احتمال خلاف و ‏‎ ‎‏اشتباه است، به گونه‌ای که احتمال خطا آن قدر ناچیز می‌باشد که عقلا ‏‎ ‎‏به آن اعتنا نمی‌کنند. بی‌شک این ملاک نسبت به تشخیص افراد خبره و ‏‎ ‎‏متخصص نیز، نزد عقلا معتبر است؛ چه فرد اعلمی موجود باشد یا نه. از ‏‎ ‎‏این رو در صورت نبود فرد متخصص‌تر بر اساس نظر متخصص عمل ‏‎‎‏می‌کنند که خود دلیل محکمی بر اعتبار ملاک مزبور نزد عقلا است ‏‎ ‎‏وگرنه عمل بدون ملاک چگونه می‌تواند معقول باشد؟»
خلاصه‌اش می‌شود اینکه یکی از ضابطه‌های رجوع به سیره‌ی عقلا این است که آن عقلا احتمال خطا کردن‌شان آنقدر کم باشد که به حساب نیاید، نه اینکه متخصصین و عقلایی که احتمال خطای‌شان زیاد است و این کثرت خطا به تجربه یا حدس عقلی مشهود گشته است و اگر دقت کنی اینها اصلا شامل عقلای مورد نظر نمی‌شوند.

و امام هم خیلی زیبا و لطیف فقط در یک جمله این را بیان کرده است، عربی‌اش را می‌آورم چون واضح‌تر است:
«لا إشکال فی أنّ رجوعه إلیه، إنّما هو لأجل طریقیّته إلى الواقع وکشفه عنه، وأنّ منشأه إلغاء احتمال الخلاف؛ لأجل غلبة موافقة قوله للواقع، وندرة المخالفة؛ بحیث لایعتنی بها العقلاء، بل یکون نوع العقلاء فی مقام العمل، غافلًا عن احتمال المخالفة، فیعمل على طبقه، ویرى وصوله إلیه بارتکازه، نعم لو تنبّه یرى أنّه لیس بعالم»
«در صورتی که فتوای مجتهد اعلم با غیر اعلم اختلاف داشته باشد، باید ‏‎ ‎‏کیفیت سیره عقلا را در این باره بررسی کنیم. ابتدا لازم است ضابطه ‏‎ ‎‏رجوع جاهل به عالم بیان شود تا موضوع روشن گردد. شکی نیست که ‏‎ ‎‏رجوع جاهل به عالم به خاطر آن است که نظر عالم راهی به سوی واقع ‏‎ ‎‏بوده و کاشف از آن می‌باشد. و این رجوع از آن‌جا ناشی می‌شود که نظر ‏‎ ‎‏عالم اغلب مطابق واقع بوده و کمتر خلاف در می‌آید که عقلا به آن اعتنا ‏‎ ‎‏نمی‌کنند و حتی نوع عقلا در عمل به احتمال خلاف واقع بودن نظر عالم ‏‎ ‎‏توجهی ندارند. لذا بر اساس نظر عالم عمل کرده و آن را مطابق واقع ‏‎ ‎‏می‌دانند. البته اگر توجه کند ممکن است او را غیر عالم یابد»
شاید نتیجه:
متاسفانه در فضای علمی دنیا ما برده‌ی فرضیاتی هستیم که نه ثابت شده‌اند و نه اجازه‌ی بررسی دقیق آنها را به احدی می‌دهند، یک نمونه‌اش را می‌توانید در مستند اخراج شدگان ببینید و هزاران نمونه‌ی دیگرش را حتما در بحث تاریخ علم جستجو کنید، خب هیچ شکی وجود ندارد که اگر یک پزشک یا یک مکانیک کافر و مشرک بر اساس تجربه و آزمایش به نظری رسید که در اکثر مواقع مطابق با واقع بود و صحیح، شرعا هم می‌شود ملتزم به آن شد لکن همه مشکل سر همین "اگر" است،
متاسفانه کمی خوش بین هستیم به آنچه به نام تاریخ علم و دانش در دنیا نوشته اند، به طور کاملا حساب شده حتی کتاب های علمی هم برای ما سانسور شده‌است، مثلا در مورد اینکه زمین مرکز است یا خورشید، دست کم علمای به نام اسلامی که حرف اول را در علم هیئت و نجوم دارند قائل به نظریه زمین مرکزی هستند اما در کجای 12 سال مدرسه و دانشگاه و حوزه و ... شما این نظریه را می‌خوانید و بحثش می‌کنید؟
پس کدام عقلا قرار است بیایند در حکم شرعی یک مجتهد دخیل باشند؟! همین عقلایی که حتی یک بار یک نظر مخالف را نشنیده و بررسی نکرده‌اند؟
پیرامون همین کرونا دقت کنید، دقیقاً چه کسی برای ما تعیین و تکلیف می‌کند که راه‌های انتقال ویروس چه هستند؟ چه کسی به ما می‌گوید که راه‌های پیشگیری‌اش چه هستند؟ راه‌های درمانش چطور؟
آیا اگر بیرون آمدن از خانه باعث انتقال بیماری می‌شود، عقلای جامعه‌ی ما که فرض بگیریم پزشکان هستند این مطلب را به دلیل و استقرای قابل قبول ثابت کرده‌اند؟ ولو فقط برای جامعه‌ی پزشکی ایران؟ یا چون سازمان بهداشت جهانی این را می‌گوید ما عمل می‌کنیم؟
موید حرفم را از زبان خود مسئولین وزارت بهداشت دنبال کنید. وقتی مجری برنامه تلویزیونی از یکی از مسئولین بهداشت سوال می‌کند که قرارگاه بقیه الله وارد فاز تولید داروی درمان کرونا که گیاهی هم هست شده آن مسئول پاسخ می‌دهد که نه ما و نه سازمان بهداشت جهانی همچنین اجازه‌ای را نمی‌دهد.
 
یعنی وقتی مجتهد اسلامی می‌خواهد در مورد یکی از مسائل پزشکی نظر بدهد و لازم بشود نظر متخصصین پزشکی را جویا شود، آیا نباید دقت کند که سازمان بهداشت جهانی را جزء عقلا حساب کرده است؟ یا نه اصلا سیره کفار هم می‌تواند حجت شرعی یک فتوا قرار بگیرد؟ یا شاید اصلا سازمان بهداشت جهانی جزء کفار و دشمن حساب نمی‌شود؟


آخر حرفم سخنی از یکی از عجایب و نوادر عالم اسلام علامه طهرانی باشد که پیرامون این قاعده می‌فرمایند:
«کلّ ما حکم به العقل حکم به الشرع؛ و کلّ ما حکم به الشرع حکم به العقل»

اگر مراد از کلمۀ عقل در این دو قاعده، همین عقلهاى نظرى باشد که عامّۀ بشر دارند، و با آن ترتیب امور منزل و اجتماع و تنظیم مدنیّت خود را مى دهند، هیچ کدام از دو ملازمه بطور کلّى صحیح نیست.

زیرا در بسیارى از موارد مى بینیم که عقلاء حکمى را دارند که شرع بر خلاف آن را آورده است؛ مثل معاملاتِ ربویّه و اصول مسائل بانکدارى...

و اگر مراد، همان عقل انسانىِ واقعى و حقیقى باشد که در انبیاء و ائمّه موجود است که با عنایت به جنبۀ ملکوتى و عِلوى انسان، نه با ملاحظات حیوانى وى ملحوظ گردیده است...در این صورت هر دو قاعده و هر دو ملازمه صحیح است. کتاب «نور ملکوت قرآن» ج ۲ ص ۵۰۲ و ۵۰۳ با تلخیص

۲۹ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۴۲ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

در چنین روزی!

در 25 دی ماه چه اتفاقی افتاده است؟

سرهنگ معمر قذافی در لیبی به قدرت رسید.

سال‌ها بعد در این روز بنده زاده شدم تا جای این دیکتاتور را در زمین تنگ کنم.
سال‌روز صدور فتوای ارتداد سلمان رشدی توسط امام خمینی رحمة الله علیه.

چند سال بعد، همان بنده که در این روز زاده شدم تا جای قذافی را تنگ کنم، همچنان زاده شدم تا جای سلمان رشدی را هم تنگ کنم.
تاسیس تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی.

بی‌بی‌سی هم که دید اگر کاری نکند کم کم بنده جای همه را تنگ می‌کنم، دست به تاسیس شبکه‌ی جدیدش زد، تا جای بنده را تنگ کند. زرشک!
خالد اسلامبولی، مبارز مصری، به دنیا آمد.

هیچ هماهنگی‌ای در این مورد نشده است.
جابر احمد الصباح، امیر کویت، مُرد.

بنده که در این روز زاده شدم تا جای قذافی و سلمان رشدی را تنگ کنم، احتمالاً پایم را وقتی روی زمین گذاشته‌ام روی گلوی این آقا گذاشته‌ام.
سرویوس سولپیسیوس گالبا، ششمین امپراتور امپراتوری روم مُرد.

باور کنید به بنده ربطی ندارد!
پنتاگون مقر اصلی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا بازگشایی شد.

یعنی این‌ها از همان روز اوّل، ردّ بنده را که در این روز زاده شدم تا جای قذافی و سلمان رشدی را تنگ کنم، زده بودند.
فرار محمدرضاشاه از ایران در 26 دی‌ماه

با توجه به اینکه بنده در این روز زاده شدم تا جای قذافی و سلمان رشدی را تنگ کنم، محمدرضاشاه عرصه را بر خودش تنگ دید و از ایران فرار کرد، ولی چون 25 دی آن سال تعطیل بود، بلیط گیرش نیامد و روز بعد بلیط فرار گرفت.

برای آشنایی بیشتر با بنده این دو تا سند تاریخی را هم بخوانید. + و +

۲۵ دی ۹۳ ، ۰۰:۰۰ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آرامش یک رهبر

آرامش یک رهبر

شاید خیلی بچه تر از حالا بودم که این عکس را دیدم؛ همان موقع بود خیلی شگفت‌زده شدم و ذوق کردم؛ آخر، رهبر یک انقلاب بود، میلیون‌ها نفر به اسمش قسم می‌خوردند، تلویزیون مُدام سخنرانی‌هایش را نشان می‌داد، در کنار نظامیان دیده می‌شد، در جمع مردم دیده می‌شد.

بزرگ‌تر از آن موقع‌ام که شدم، کمی سر و گوشم در تاریخ انقلاب‌های دیگر می‌جنبید و سریع اسم رهبران انقلاب کشورها را در اینترنت جستجو می‌کردم و عکس های‌شان را می‌دیدم در کاخ سلطنتی و کنار خدم و حشم و در یک نظام اداری پیشرفته و پشت دستگاه‌های نظامی و ... رضاشاه هم که همچنین.

آدمی که وسعت فکر و اندیشه‌اش به وسعت تمام دنیا بود، چقدر صمیمی و آرام در این عکس قدم می‌زند.

هم الان به چه فکر می‌کند؟! به آینده نوه‌اش که بزرگ می‌شود و به این انقلاب بعد از او ...

۱۳ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۰۲ ۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰