مرتضی جاویدی در منطقه دوتا اسم داشت. یکی عمومرتضی و دیگری اشلو.

اشلو مخفف همان اشلونک بود که عراقی‌ها هنگام احوال پرسی به هم می‌گویند.

بارها شده بود که رفته بود بالای خاکریز و با عراقی‌ها شروع کرده بود به صحبت به عربی: صباح الخیر ای شی لونک اشلونک! 

همه عاشقش بودند و عمو صدایش می‌کردند. در حالی که 25 سال سن بیشتر نداشت.

 

به دو دلیل خواندم

کتاب تپة جاویدی و راز اشلو را به دو دلیل خواندم. اوّلی معرفی دوستی که گفت: با خواندن این کتاب نگاهت به شهدا و دفاع مقدس عوض می‌شود. و دیگری نقل قول شهید صیاد شیرازی و سعید عاکف درباره شهید و کتاب در پشت جلد کتاب.

شهید صیاد گفته بود: تنها شهیدی را که سراغ دارم امام پیشانی اش را بوسیده باشد شهید اشلو یا مرتضی جاوید است.

سعید عاکف هم گفته بود بهترین کتابی که در حوزه دفاع مقدس خوانده ام این کتاب بوده است.

 

به چند دلیل توصیه‌اش می‌کنم

امّا حالا که کتاب را تمام کرده‌ام به چندین دلیل آن را به دیگران معرفی می‌کنم تا بخوانند.

کتاب، یک فرمانده را در تمام ابعاد زندگی‌اش نشان می‌دهد. خب که چه؟

حالا اگر این فرمانده کاری کرده باشد کارستان چی؟

مثلا چه کاری کرده است؟

مثلا فکر کن یک گردان کوچک و جوان، برود داخل کردستان عراق، همة عراقی‌ها را دور بزند و برود بیخ گلوی عراق را بچسبد. یعنی چه؟

تاریخی که غزوة احد را ثبت کرده است، می‌گوید عدّه‌ای که موظف بودند تا نقطة حسّاس جنگ را پاسداری کنند، تا چشمشان به غنایم افتاد دستور پیامبر از یادشان رفت و پست خود را ترک کردند و الی آخر این تاریخ ...

همان تاریخ، ثبت کرده است که سال‌ها بعد حدود 1362 شمسی، در کردستان ایران، عمو مرتضی و چند تن معدود دیگر، تنگة احد را ترک نکردند و باعث یک پیروزی بزرگی در عملیات والفجر 2 شدند.

حالا فرماندهی این عملیّات با جوانی 25 ساله بود که بین گروهش به عمومرتضی معروف بود و بین فرماندهان و ... به اِشلو.

کتاب تپه جاوید و راز اشلو شرح زندگی مرتضی جاوید یا همان اشلو یا همان عمو مرتضی است. هر فصل این کتاب روایت فردی است از مرتضی جاوید. این ویژگی قشنگی کتاب را چند برابر کرده است، افرادی مثل محسن رضایی و شهید صیاد شیرازی تا همسر شهید و حتّی جوان تازه واردی که می‌خواسته وارد دستة مرتضی جاوید بشود.

 

امّا این کتاب ...

امّا این کتاب، با اینکه چاپ چندمش را خواندم پر بود از غلط‌های نگارشی و ویرایشی، غلط‌هایی که به عمرم در کتابی ندیده‌ام.

امّا این کتاب شاید چند فصل انگشت‌شمارش کاملاً زائد بود و هیچ کمکی به شناخت از شهید نمی‌کرد. مثل فصل مرتضی آوینی در مورد عمومرتضی.

این چند برش از کتاب را حتماً بخوانید:

تپه جاویدی و راز اشلوتپه جاویدی و راز اشلوتپه جاویدی و راز اشلوتپه جاویدی و راز اشلو