۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گریه» ثبت شده است

نخند!

اصلاً فهمِ من از دیپلماسی به اندازه‌ی هویج؛

ولی تو را به جان عزیزت، توقع نداشته باش خنده‌هایت را بفهمم؛

توقع نداشته باش، وقتی این‌طوری می‌خندی،

دلم قرص شود، دلم محکم شود.

اجازه بده دلم هُرّی بریزد و خالی شود.

اجازه بده دست به کمرم بگیرم و بلند شوم از مقابل تلویزیون، وقتی صحبت‌های زنده‌ی جان کری را شبکه‌ی خبر پخش می‌کند.

اصلاً فهم من از دیپلماسی و روابط خارجه به اندازه‌ی هویج.

ولی مثل سکوت این روزهایت،

به عکاسان بگو:

«لطفا عکس نگیرید

این خنده‌ها را مردم ایران نباید ببینند،

من در حال خنده‌ی دیپلماسی هستم.»

محمدجواد جان

وزیر امور خارجه‌ی کشوری هستی که مردمش، شأن نزول آیه‌ی «اشداء علی الکفار رحماء بیهنم» را در کودکی آموخته‌اند.

***

هسته‌ای را تعطیل کن،

اموال بلوکه شده‌مان را محصورتر و بلوکه‌تر کن،

تحریم‌ها را صد برابر کن،

ولی جلوی کفّار نخند.

۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۶:۵۸ ۱۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

مادر "شیار 143" می‌خندد

با فیلم‌هایی که دیدم و دوست‌شون داشتم، توی سینما اشک زیادی ریختم، و اون لحظه احساس کردم تنها منم که به خاطر این صحنه دارم اشک می‌ریزم.

فیلم بوسیدن روی ماه رو که دیده بودم، دروغ اگه نگم، نهایتاً بغض کردم. ولی امشب که فیلم شیار 143 رو دیدم، برای صحنه‌های زیادی گریه کردم، البته در بیشتر گریه‌ها شریک داشتم در سینما.

نمی‌خواستم مقایسه کنم بین دو فیلم. ولی یقیناً فیلم شیار 143 بهتر بود از فیلم بوسیدن روی ماه.

در هر دو فیلم صحنه‌ی رویارویی یک مادر شهید، در یک اتاق تنها، با استخوان‌های فرزندش را می‌بینیم، ولی فکر می‌کنم، در شیار استفاده‌ی بهینه کرد و بوسیدن روی ماه آن را هدر داد، با اینکه بوسیدن روی ماه، تماشاگر را پشت در گذاشت و نرفت داخل.

فکر می‌کنم فیلم شیار 143 با مخاطبانش بیشتر و بهتر ارتباط برقرار کرد، تا بوسیدن روی ماه، یعنی فیلم شیار 143 فیلم غریبه و بیگانه‌ای نبود، آشنا بود، بر خلاف بوسیدن روی ماه.

فیلم آرومِ قشنگی بود شیار 143، خیلی قشنگ.

شیار 143 تقدس‌زداییِ بی خود و بی جهت و بیگانه با شهید و مادر شهید نداشت، ولی اونقدر موضوع رو نزدیک کرد و ملموس، که دیگه شهید و مادر شهید، شخصیت‌های آرمانی دست نیافتنی نبودن.

مادرِ شیار 143، یاد گرفت ناشکر نباشد، گرفته نباشد، راضی باشد، ولی اصلاً‌ از مادر شهید بوسیدن روی ماه خوشم نیومد.

سه یادداشت در مورد این دو فیلم خیلی به دلم نشست. می‌خواستم بخش‌هاییش رو انتخاب کنم، ولی حیفم اومد، این سه یادداشت خیلی عالی‌ان.

اوّلی از وحید یامین‌پور در مورد بوسیدن روی ماه

دوّمی گفتگوی فراستی و اسعدیان

سوّمی نقد فراستیِ همیشه استاد! بر فیلم شیار 143، نقدهایی که اغلب‌شون مقبوله.

۲۳ آبان ۹۳ ، ۲۱:۵۰ ۱۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱

روضه ی تاریکی

روضه‌خوان، روضه‌ی عصر عاشورا می‌خواند.

روضه‌ی تاریکی، گم شدن دختران، تازیانه، ترس، وحشت.

کسی از وسط جمعیّت اشاره کرد:

برق‌ها را کمی روشن کنید.

اهل روضه و کنایه فهم‌ها، گریه‌شان بیشتر شد.

دو مرتبه گفت.

گریه‌ی مستمعین بیشتر شد.

سه مرتبه گفت، این‌بار بلندتر:

آخر مسئولان شهر آمده‌اند داخل مراسم؛ نمی‌شود عکس بگیریم، روشن کنید.

۰۶ آبان ۹۳ ، ۱۰:۰۳ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰