::. سه راهی کوفه ـ نجف ـ کربلا

یکی دو ساعت قبل از اذان صبح وارد نجف شدیم. شب قبلش که از بدره خارج شدیم، بخشی از مسیر را به صورت گروه گروه سوار ماشین‌های ون شدیم و راهی نجف. با کامیون نمی‌شد رفت.

آدرس مکان استراحت در نجف را به همه‌ی اعضای کاروان داده بودند. از آدرس، این بخشش را به خاطر دارم: نزدیک دفاع مدنی، مسجد امام هادی علیه‌السلام.

دفاع مدنی یعنی آتش نشانی. از سه راهی کوفه ـ نجف ـ کربلا، به سمت کربلا راه می‌افتی،‌ اولین سه راهی می‌پیچی دست چپ، مستقیم که بروی می‌رسی به دفاع مدنی. حالا وقتی ماشین آتش نشانی را می‌بینی، ذوق زده می‌شوی که تا اینجا را درست آمده‌ای. خب تا اینجا حدوداً 40 دقیقه فقط داخل نجف پیاده آمده‌ایم. ولی نیم ساعت نه 40 دقیقه نه، یک ساعت دور آتش نشانی هستی و هر گلدسته‌ای که می‌بینی می‌روی سراغش تا ببینی اثری از اسم امام هادی علیه‌السلام هست یا نه. آرزو می‌کنی که کاش اسمش امام کاظم علیه‌السلام بود. چون چندین موسسه به اسم امام کاظم علیه‌السلام  وجود دارد.

1500 متر کمتر با حرم امام علی علیه‌السلام فاصله داریم.

- پیدا نکردین؟ من تا ته خیابون رفتم هیچ جایی به اسم امام هادی نیست.

راه رفتن دیگر فایده‌ای نداشت.

ضبط گوشی‌ام را خاموش می‌کنم و دست از ضبط یادداشت‌هایم می‌کشم؛ خسته می‌نشینم روی جدولی و سنگ‌ریزه‌های کفشم را در می‌آورم.

هوا خیلی سرد بود. به آن طرف خیابان که نگاه کردم، مرد عربی روی صندلی، خواب هفت پادشاه را می‌دید، به حالش غبطه خوردم.

ماشین‌های کنار خیابان مدام صدا می‌زدند: کربلا، کربلا، کربلا

اینکه گم شدن‌مان تقصیر خودمان بود یا کاروان، برایم اهمیّت نداشت، خدا را شکر همان اوّل سفر پیه این سختی‌ها را به تنم مالیده بودم. ولی چیزی که اذیتم می‌کرد، زبان به گلایه باز کردن بعضی از همسفرهایم بود، گلایه‌ای که حتّی گاهی به تهمت و توهین هم کشیده می‌شد. کاری به دیگران ندارم، با خودم کار دارم. 1500 متر تا حرم امام علی علیه‌السلام فاصله دارم و کمتر از 100 کیلومتر تا کربلا. جای گلایه هست؟

خسته هستم، می‌روم داخل مسجدی و بین زوار دیگر، به کمترین جا برای خواب اکتفا می‌کنم و می‌خوابم.

***

در قم، وقتی کوله‌ام را می‌بستم کلّی فکر کردم که اگر بخواهم یک کتاب برای مطالعه بردارم چه کتابی را انتخاب کنم. کتاب کشتی پهلوگرفته اثر سیدمهدی شجاعی را انتخاب کردم و مطمئنم که انتخابی بهتر از این نمی‌شد.

دو روزی که نجف بودم، دوربینم خاموش بود و البته ضبط گوشی‌ام. وارد حرم می‌شدم و بعد از خواندن زیارت حضرت و زیارت امین‌الله، روبروی ایوان نجف می‌نشستم و شروع می‌کردم به خواندن کتاب کشتی پهلوگرفته.

مقصد بعدی کوفه بود.