فکر میکنم با روی کار آمدن روحانی، من و امثال من هم کمی بزرگ شویم، چرا که 4 یا 8 سال قرار است فضایی مخالف را تجربه کنیم، مخالف به معنای خوبش، یعنی جریان فکری مقابل.
حسن روحانی رئیس جمهور شد با اینکه رأی من نبود؛ ولی او الآن رئیس جمهور کشور و رأی 18 میلیون ایرانی است.
فکر میکنم اتفاقات خوبی در این دوره بیفتد، همانطور که در 8 سال گذشته افتاد، و احتمالاً و خدای ناکرده اتفاقات بدی هم، همانطور که در 8 سال گذشته افتاد، و همانطور که اگر کاندیدای مورد نظر من، یعنی آقای جلیلی میآمد، اتفاقات بدی هم میافتاد در کنار اتفاقات خوبش.
ولی امروز خیلی دلم گرفته بود، نه به خاطر اینکه سعید جلیلی رأی نزدیکی با محسن رضایی داشت، و نه به خاطر اینکه حسن روحانی برنده شد، از این دلم سوخت که 4 سال پیش چه اتفاقی افتاد برای کشورم.
از این دلم می سوزد که با پیروزی حسن روحانی عدهای نام موسوی و کروبی را به زبان میآورند و خواهان آزادیشان هستند، آزاد شدنشان برایم اهمیتی ندارد، ولی وقتی میبینم کسی دفاع میکند از این اشخاص برایم سخت است.
آنهایی که گفتند سال 88 تقلب شده و هنوز هم به همان اعتقاد هستند، اگر از آقای روحانی، آزادی موسوی و کروبی را میخواهند، باید قبول کنند نامشروعیت رأیی را که به روحانی دادند؛ و تقلب دوباره را.
و اگر این 18 میلیون رأی به نظام نیست، و رأی برای تغییر نظام و رهبری است، بیست و چند میلیونی که به احمدینژاد رأی دادند، برای چه بود؟ تغییر نظام؟ البته یادم رفته بود که آن موقع تقلب شده بود؟!
فقط ظرفیت داشته باشیم که 70 میلیون ایرانی در کنار هم خوش باشیم، نه اینکه با دشمنان دین و کشورمان خوش باشیم.
به عنوان لطیفه بشنوید:
اکبر گنجی در مصاحبهای در پاسخ سوالی مبنی بر اینکه بعضی عقیده دارند نظام میخواست هر طور شده نامزد دوم یا سوم را به دور دوم بکشاند، جواب داد: «قطعاً اینطور نیست، چون هزینهی سنگینی برای نظام خواهد داشت، و یک رأی و دو رأی نیست که بشود جا به جایش کرد...»
من نمیفهمم، نظامی که امروز آنقدر میفهمد که نباید رأیی را جا به جا کرد و این جا به جایی برایش هزینه دارد چرا سال 88 نفهمید؟! و اگر آن موقع هم فهمید، چرا امروز همان هزینه را دوباره به جان نخرید؟!
+ اعتقاد دارم، خیلی از اینهایی که در جشن 24 خرداد 1392، در ولیعصر و ... زدند و رقصیدند و الخ، همانهایی بودند که ادعای تقلب کردند و روز دهم یک ماه مذهبی هم ... البته نه همهشان چرا که مرحوم قاآنی شیرازی میفرماید:
هزار مفسده خیزد ز ازدحام عوام
به زُهد چارهی این ازدحام باید کرد