۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لانگ شات» ثبت شده است

عکاسی «آراء پرور» در انتخابات ریاست جمهوری!

عکاسی «آراء پرور» پس از موفقیت‌های مکرّری که در تمام انتخابات‌های گذشته داشته است، برنامه‌ی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 اعلام کرد:

عکس با انواع ژست برای این ایّام گرفته می‌شود:

  1. انواع مدل «دست و چانه»؛ با امکاناتی نظیر تغییرات بنیادی در چانه


  2. چندین مدل «احترام به ارزش‌ها»؛ به همراه فوکوس تصویر شما در عمق پرسپکتیو عکس، و بلوری از ارزش‌ها


  3. ژست‌های «دردِ مردم داشتن»؛ عکس عده‌ای که از روی کاپشن‌شان هم می‌توانید تعداد دنده‌هایشان را بشمارید و قرار دادن شما در نقطه‌ی عطف جمعیت؛ میزان ملتمسانه بودن نگاه جمعیت و حالت دراز بودن دستان‌شان به سوی شما نیز در این بسته وجود دارد که جداگانه سفارش گرفته می‌شود.


  4. ژست‌های «ما خیلی حالیمونه»؛ در حال حاضر دو سه تا مدل داریم، مثل تصویر متفکرانه‌ی شما با بک‌گراندی از انواع گراف و نمودار و اعداد اعشاری.

    یک مدل خوب داشتیم که با بکگراندی بود از یک کتابخانه که تهش در افق گم بود، ولی دوره‌ی قبل استفاده شد، شرمنده.


  5. نمایش «شور و نشاط جوانی»؛ یک مدل هست که کمی هم فتوشاپ می‌برد، و آن تصویری است از جوانی شما در حال مدال گرفتن در یکی از رشته‌های ورزشی، انتخاب رشته‌ی ورزشی با خود شماست.

    مدل دیگری هم داریم که ته نشاط است و اینکه در یک مسابقه‌ی دوچرخه‌سواری شما را نشان بدهیم که نفر اول هستید و افراد پشت سر شما همه روی زمین افتاده‌اند و نفس نفس می‌زنند.

    یک مدل هم بود که میزان رأی آوری شما را خیلی بالا می‌برد و آن عکس با شورت ورزشی بود که متاسفانه در حال حاضر غیر قانونی شده است.


  6. مدل‌های اقتصادی؛ اگر طرح و پروژه‌ی اقتصادی دارید به کارتان می‌خورد. یک مدل هست که هزینه‌اش البته خیلی بالاست، و آن اینکه شما در نقش یک معرکه‌گیر هستید و مردم شما را دوره کرده‌اند، در تصویر شما یک عدد سکه‌ی 25 تومانی را دارید با دندان‌تان از وسط تا می‌کنید.
    باید بگم که 25تومانی‌اش هم طرح قدیم است؛ این عکس ردخور ندارد، جوری در ناخودآگاه مردم تاثیر می‌گذارد و شما را استاد مسلم اقتصاد می‌دانند که نگو و نپرس.

بالا بودن آراء شما غایت آمال ماست.

۲۸ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۴۸ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

فرهنگِ بی منطق

فرهنگِ بی منطق

یادداشت زیر را از بین کاغذهای یادداشتم، مربوط به سال‌های 1343 تا 1356، پیدا کردم، قضیه‌اش فکر کنم بر می‌گردد به 22بهمن سال1348؛ گوشه‌ی این کاغذ هم چند قطره خون ریخته شده بود.

خداییش من از همان موقع هم به فیلم و انیمیشن و فلسفه علاقه داشتم، نظری بیندازید:

 

فیلمنامه‌ای چند قسمتی برای انیمیشنی با موضوع حجاب نوشته بودیم، گفتند شما تصاویری می‌خواهید نشان دهید که احتمالاً صدا و سیما با پخش آن مشکل دارد. تصاویر هم کمی وضعیت جامعه را نشان می‌داد، نه افراط داشت و نه تفریط.
امروز که راهپیمایی و گزارش حضور مردم و زنان را دیدم فهمیدم صدا و سیما با پخش وضعیت واقعی جامعه مشکل ندارد، بعد شب که داشتم اختتامیه‌ی جشنواره‌ی فجر را می‌دیدم و زنان بازیگر را در لانگ شاتی که فقط یک افق کم داشت، فهمیدم که صدا و سیما با اینگونه تصاویر مشکل دارد.

در آخر هم فهمیدم این فلاسفه و مناطقه[1]، که می‌گویند جمع ضدین محال است، بیایند اینجا، تا ببینند چه قدر قشنگ جایز می‌شود.



[1] ج منطقی

۱۰ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۰۵ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰