عریضه های آدم ها

 حتی سرش را بلند نکرد تا صورتم را ببیند، هر چه می‌گفتم عریضه‌نویس دو خط از من جلوتر بود، انگار از زندگی من خبر داشت؛ برگه را ازش گرفتم و پاره‌ کردم،

این جور زندگی که من دارم را که همه دارند ...