دیروز ذوقزده بودم از همنشینی با یک دوست کویتی که با هم چند ساعتی در مورد جهان اسلام و وحدت شیعه و سنّی گپ زدیم. حرفی زد که شوکّهام کرد و انگیزه شد که سریع منتشرش کنم، چیزی از این ذوقزدگی نگذشته بود که امروز اتفاقی افتاد و به خلاف دیروز احساس خسران عجیبی کردم.
چیزی که دیروز مرا خوشحال کرد بینشی بود که از دوست کویتیام دریافتم که میگفت: «یک سنّی میآید شیعه میشود و کتابی مینویسد که «ثم اهتدیت(آنگاه که هدایت شدم)» بعد به چندین زبان ترجمهاش میکنیم و در تیراژ بسیار بالا چاپش میکنیم و کلّی هم برایش تبلیغات. حالا با این کار به برادر سنّی چه چیزی را داریم نشان میدهیم؟! این چیزی جز خلاف وحدت است؟»
امّا امروز که سخنرانی رهبر انقلاب را در سال 1368 در جمع برادران اهل سنّت خواندم با خودم گفتم که چرا در سال 1395 باید این سخنرانی را بخوانم؟! و البته شکرش باقیست. خودتان بخشهایی از آن را بخوانید تا حسّم را درک کنید (لطفاً کامل بخوانید زیاد وقتتان را نمیگیرد):
اگر کسی مخلصاً لله احساس میکند که باید امروز بین برادران، برادری واقعی و عملی باشد، باید کوشش کند که گذشته را به یادها نیاورد؛ والاّ او میرود کتاب «احقاق الحق» را میآورد و به رخ این میکشد و این هم میرود کتاب «تحفه اثناعشریه» را میآورد و به رخ آن میکشد.
این مسألهی وحدت که در این دیدار صمیمی و دوستانه میخواهم بیشتر از همه روی آن تأکید کنم، یک مسألهی حیاتی است. نه این که بگوییم برای جمهوری اسلامی حیاتی است - البته اهمیتش برای جمهوری اسلامی جای شک نیست - اما حقیقتاً برای اسلام و دنیای اسلام حیاتی است. شما ملاحظه کنید، امروز دنیا به سمت بلوکبندی میرود؛ یعنی هر چند کشور در گوشهیی، به ادنی مناسبتی با هم اتحاد و اتفاق پیدا میکنند. مثلاً کشورهای عضو پیمان آ.سه.آن در شرق آسیا، جامعهی مشترک اروپا، اتحاد ورشو (تا وقتی که اروپای شرقی قبل از حوادث اخیر هویتی داشت)، اتحاد کشورهای حول و حوش خلیج مکزیک، سازمان ملل، غیرمتعهدها و تمام این واحدهای پراکنده در همهی دنیا، به واحدهای پیوسته تبدیل میشوند. علت هم این است که در این دنیا میفهمند که هر واحدی، به تنهایی قادر بر تأمین نیازهای خودش - از جمله نیاز دفاع از خود - نیست و باید با هم دست به یکی کنند.
همین الان من در کتابخانهی خودم، یک قفسه از کتابهایی که با چاپهای اعلا و با اسمهای محترمِ مثلاً استاد فلان دانشگاه، در پنج شش سال اخیر در نهایت تلاش و لجاجت علیه شیعه نوشته شده است، دارم. نقطهی مقابلش هم از این طرف شده است. شاید بعضی از آقایانی که با من سوابق نشست و برخاست دارند، میدانند که من هیچ بنا ندارم که در قضایا، یک طرفه قضاوت کنم. اینها علیه آنها و آنها علیه اینها مینویسند که هیچ کدامش هم سالم نیست.
او که با اصل اسلام دشمن است، در خصومت، برایش شیعه و سنی فرقی نمیکند.
سالها پیش از انقلاب که با بعضی از برادران اهل سنت صحبت میکردم، به آنها میگفتم که اگر ما بخواهیم وحدت اسلامی تحقق پیدا بکند، باید خودمان را از گذشته جدا و قیچی کنیم. البته، وحدت یعنی همین که پیروان این دو مذهب با هم برادر باشند و احساس برادری کنند؛ نه این که شیعه، سنی و سنی، شیعه بشود. نه، مراد از وحدت این نیست؛ بلکه وحدت به معنای احساس برادری است و همین که هر طرفی احساس کند که دیگری هم مسلمان است و حق اسلامی او را بر گردن خود احساس کند و متقابلاً او هم به همین ترتیب عمل نماید.
(متن کامل بیانات)