بیبرنامه، بدون نظم، بدون سلسله مراتب و بدون ساختار تشکیلاتی و صدها عیب دیگر، بر تعداد زیادی از مجموعههای فرهنگی برچسب میشود و تقریباً شنیدن اینکه یک مجموعه فرهنگی خودجوش، یک ساختار تشکیلاتی منظّم داشته باشد عجیب است؛ هنوز هم هستند کسانی که باور دارند کار فرهنگی و دینی، بدون این ساختار و این سلسله مراتب باید انجام بشود. نامهی زیر دلیل خوبی است برای اینکه نداشتن یک تشکیلات در یک مجموعه فرهنگی، مقدّس و خوب شمرده نشود. نامهای از امامی که تمام زندگیاش الگوی بچههای تشکیلاتی است.
امام هادی علیهالسلام در نامهای به وکلای خود در بغداد، مدائن و کوفه نوشت:
«ای ایوب بن نوح، به موجب این فرمان از برخورد با ابوعلی(یکی دیگر از وکلای امام در منطقهای دیگر) خودداری کن، هردو موظفید در ناحیهی خاص خویش به وظائفی که بر عهدهتان واگذار شده عمل کنید، در این صورت میتوانید وظائف خود را بدون نیاز به مشاوره با من انجام دهید.
ای ایوب، بر اساس این دستور هیچ چیز از مردم بغداد و مدائن نپذیر، و به هیچ وجه به آنان اجازهی تماس با من را نده(به خاطر شرایط حکومت)، اگر کسی وجوهی را از خارج از حوزهی مسئولیت تو آورد، به او دستور بده به وکیل ناحیهی خود بفرستد ...»1
• چرا اینقدر تاکید بر حفظ تشکیلات داشتند؟
• امروز هم ضرورت دارد که اینقدر حسّاس باشیم نسبت به سازمان و تشکیلات؟
یا حق